سومین کارگاه باغ بیدار در شهر رباط کریم، در هفتهٔ سوم تیرماه برگزار شد. در این جلسه ما به همراه دانش آموزان متوسطه اول و تعداد از دانشآموزان دبستانی، کتاب نمودار خانهٔ ویمپل ها را خواندیم و در این مورد که دانشمند چه کاری انجام میدهد و دانشمند خوب بودن به چه معنی است و آیا ریاضیات به دانشمند و دانشمند خوب بودن مربوط میشود یا نه، صحبت کردیم.

نمودار خانهٔ ویمپل ها یک شخصیت اصلی به نام اوما دارد که یک کودک ده، دوازده ساله است. او به کشیدن نمودار علاقهٔ بسیاری دارد، از چهار سالگی شروع به کشیدن نمودار کرده و سعی میکند نمودار همه چیز را بکشد. یک روز معلم به بچهها تکلیف کلاسی میدهد. از آنها میخواهد نمودار خانهای که در آن زندگی میکنند را بکشند و اوما با این مسئله مواجه میشود که چگونه چنین نموداری را بکشد. او سالها است که نمودار میکشد و دوست دارد که بهترین کار خودش را ارائه دهد. ما در کارگاه همراه بچهها و اوما چند نمودار کشیدیم و از اهمیت نمودار کشیدن گفتیم. به قول اوما و نیز یکی ازبچههای کارگاه نمودارها به ما کمک میکنند جهان را جور دیگری ببینیم.

در اینجا من مواردی را به بچهها گفتم و درمورد آنها صحبت کردیم. در این باره که دانشمند بودن در معنایی یعنی دستهبندی و طبقهبندی کردن جهان و فرق گذاشتن میان ببر و پلنگ، آهو و گوزن، ستاره و سیاره و… . ما برای این کار از نمودارهای عددی و از اعداد استفاده کنیم. دانشمند خوب کسی است که بتواند طبقهبندی بهتری از جهان بدهد و در عین حال که از جهان طبقهبندی میدهد، بتواند آن را به سادهترین شکل نشان دهد. مثلاً وقتی قرار است نمودار خانۀ خود را بکشیم قرار نیست همۀ جزئیات را نشان دهیم. ما باید مفید و مختصر نمودار بکشیم. نه خیلی پیچیده و نه خیلی ساده. نشان دادن همۀ جزئیات (مثلا مورچههایی که از روی فرش حرکت میکنند) ممکن نیست و نمیتوان نمودار آن را کشید و به درد هم نمیخورد زیرا کسی که نمودار را میبیند از آن سر در نمیآورد. اگر قرار باشد اینقدر پیچیده نمودار بکشیم شاید بهتر باشد معلممان را به خانه دعوت کنیم و خود خانه را نشانش بدهیم. در عین حال اگر خیلی هم ساده نمودار بکشیم با این نمودار نمیتوانیم چیزی را نشان بدهیم و کسی که این نمودار را میبیند، نمیفهمد که چه ارتباطی با خانۀ ما دارد.
در ادامه به این موضوع اشاره شد که فهمیدن ریاضیات و علاقهمند شدن به آن به این وابسته است که بدانیم این اعداد و ارقام چه فایدهای برای ما دارند. ریاضیات ابزاری است درست مثل چکش و پیچگوشتی تا شما با استفادۀ صحیح از آن بتوانید نمودار بکشید و طبقهبندی انجام دهید و تبدیل به یک دانشمند خوب شوید. اگر فایدۀ پیچگوشتی را ندانید هر چه قدر هم که در موردش به شما توضیح دهند به درد نمیخورد.

نکتۀ دیگری که در کلاس به آن پرداخته شد، این بود که یک دانشمند با یک کودک تقاوتی ندارد. کودک هم به اندازهای که جهان را میشناسد در حال دستهبندی آن است و یک دانشمند هم چنین کاری را انجام میدهد. در حقیقت هدف این بود که به بچهها یادآوری کنیم میتوانند یک دانشمند کوچک باشند، نمودار بکشند و تمرین دانشمند بودن داشته باشند. یکی از نکاتی که بچههای کلاس به آن پرداختند، این بود که آیا دانشمند بودن، به زن و مرد بودن ارتباط دارد یا نه؟ کسانی می گفتند مردها دانشمندان بهتری هستند. در این مورد بعضی از بچهها مخالفت کردند و بعضی موافق بودند و بحث پیش آمد. گفته شد که این موضوع میتواند یک پروژه تحقیقاتی باشد. شما میتوانید یک نمودار بکشید که آن نمودار نشان بدهد، دانشمند بودن به زن و مرد بودن ارتباط دارد یا نه.

کارگاه، کارگاه بسیار خوبی بود، بچهها از آن استقبال خوبی کردند و برای ارائه دهندگان کارگاه هم، تجربهی جالبی بود. ضمن اینکه خود کتاب هم تصاویر زیبایی داشت و بچهها با کتاب هم ارتباط برقرار کردند. در پایان هم دو تکلیف به اعضای کلاس داده شد تا اگر مایل بودند در خانه انجام دهند. یکی همان تکلیفی بود که اوما باید انجام میداد (کشیدن نمودار خانۀ خودشان) و دیگری هم جستوجو در مورد آدمهایی که به آنها دانشمند علم داده میگوییم.