مسیرهای پیش روی مطالعات وقف

معرفی کتاب «وقف و مطالعات شهر اسلامی»

نویسنده: سجاد خانعلی‌زاده

نهاد وقف در جوامع اسلامی سنتی ریشه‌دار است. در امپراطوری عثمانی، در قلمرو خلفای عباسی و فاطمی، در ایران صفوی و پیش از آن می‌توان موارد بسیاری از آن را یافت. حتی می‌توان رگه‌هایی از سنت وقف را در ایران پیش از اسلام هم دید. ناگفته پیدا است چنین سنت ریشه‌داری باید به بخش‌های مختلف جامعه گره خورده باشد. نحوۀ سیاست‌ورزی، مراودات اقتصادی و روابط قدرت، نحوۀ تعامل طبقات و همه و همه بر شکل نهاد وقف اثر می‌گذارد و از آن اثر می‌پذیرد. از این رو از منظرهای مختلف می‌توان به این نهاد نگاه و آن را کندوکاو کرد. این کار کم‌و‌بیش توسط شرق‌شناسان انجام شده است ولی جدا از آنها متفکرانی درون سنت اسلامی هم به مسئلۀ وقف پرداخته‌اند. این گروه از آن جهت مهم هستند که سوگیری‌های شرق‌شناسان را تکرار نکرده‌ و با نگاهی جدید به مسئله پرداخته‌اند.

نکتۀ عجیب این است که مسئلۀ وقف از سوی متفکرین ایرانی کمتر مورد توجه بوده است و  اینان نسبت به سایر جوامع اسلامی در این زمینه کم‌کارتر هستند. گویی این تصور وجود دارد که هر آنچه که به نوعی متولی رسمی پیدا کرده است باید از دایرۀ تتبعات عالمان علوم انسانی مبری باشد. حال آنکه هم به عنوان سوژۀ شناخت و هم از جهت کنشی که بر این شناخت مترتب است، نهاد وقف می‌تواند محل توجه باشد. برای مثال می‌توان پرسید «چه چیزی مانع پیوند خوردن قابلیت نهادی وقف و جهش علمی و اقتصادی (مانند آنچه که در اروپا رخ داد) در سرزمین‌های اسلامی شده است؟». پاسخ به این سؤال می‌تواند راهی در وضعیت فعلی برای ما بگشاید و کمک کند تا راه‌حلی برای توسعه و تقویت نهادهای آموزشی موجود برداریم؛ قطعاً همۀ ما به این فکر کرده‌ایم که موقوفات موجود می‌توانند کاراتر از آنی که الان هستند باشند. از این دست مسائل کم نیستند و دانشگاهیان ما نمی‌توانند به آنها بی‌تفاوت باشند.

کتاب «وقف و مطالعات شهر اسلامی» توسط مرکز مطالعات و برنامه‌ریزی شهر تهران و به قلم پیام روشنفکر و دیگران تهیه شده است. این کتاب مجموعه‌ای از چند مقالۀ مهم این حوزه را به جامعۀ متفکران حوزۀ علوم انسانی معرفی می‌کند. مقالات از منظرهای متفاوت به مسئله نگاه می‌کنند و هر کدام آنها یک یا چند برنامۀ پژوهشی را جلوی روی ما قرار می‌دهند. برای مثال در مقالۀ «وصایا، وقف‌نامه‌ها، اعمال: بخشش مدنی زنان در استانبول دورۀ عثمانی» به نقش نهاد وقف در شکل‌گیری هویت مدنی در میان زنان عثمانی اشاره می‌شود. به بیان دیگر زنان با مشارکت در نهاد وقف خود و دیگران را به شهروندانی مدرن یا چیزی شبیه به آن نزدیک کرده‌اند. با الهام از این مقاله، نسبت میان نهاد وقف و وضعیت زنان در دوره‌های تاریخی مختلف ایران را می‌توان مطالعه کرد. جای دیگر کتاب و در مقالۀ «نهادهای اسلامی و حقوق مالکیت: نمونۀ وقف عام»به این نکته اشاره می‌شود که الگوی وقف و نسبت حکومت با موقوفات در همۀ قلمرو اسلامی به یک شکل نیست و  نحوۀ مدیریت موقوفات در هر زمان و مکانی متفاوت است. همین نکته می‌تواند برای ما روشن کند که با تغییر الگوی مواجهه می‌توان نتایج متفاوت گرفت. به بیان دیگر آثار مثبت و منفی نهاد وقف آثار ذاتی آن نیستند و با تغییر رویکردها می‌توان اتفاقات متفاوتی رقم زد.

 به نظر می‌رسد کتاب با همین رویکرد، یعنی معرفی برنامه‌های پژوهشی ممکن، تهیه شده است و سخن پایانی آن نیز از همین منظر باید محل توجه قرار گیرد. به طور کلی کتاب به دانشجویان جامعه‌شناسی، انسان‌شناسی، تاریخ، حقوق و سایر بخش‌های علوم انسانی کمک می‌کند تا موضوعات پژوهشی جذابی را برای تحقیقات‌ آینده‌شان بیابند.

مطالب مرتبط