جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

گزارش چهارمین نشست از سلسله نشست های خیر و خرد

چهارمین نشست خیر و خرد برگزار شد

چهارمین نشست خیر و خرد از سری نشست های خیر و خرد 27 آبان ماه در موسسه خیریه دارالاکرام به صورت آنلاین برگزار شد. سخنران این جلسه آقای سعید مدنی، جامعه شناس و پژوهشگر ارشد علوم اجتماعی درباره موضوع “اخلاق مدنی، منطق پشتیبان جامعه مدنی در حوادث طبیعی” به بحث و گفت و گو  پرداختند.

در ابتدای این نشست ساره عظیمی مقدمه ای درباره دارالاکرام و سلسله نشست های خیر و خرد ارائه کرد. موسسه دارالاکرام از سال 1380 فعالیت خود را در زمینه اعطای بورسیه تحصیلی به دانش آموزان مستعد فاقد سرپرست موثر که ترک تحصیل کرده یا در معرض خطر ترک تحصیل قرار دارند آغاز به کار کرد. این موسسه تاکنون بیش از 5400 دانش آموز را بورسیه نموده است. اصل کرامت مهم ترین رکن کار این مجموعه است. مددکاری تخصصی، خدمات آموزشی، بهداشت و درمان، اشتغال و کارآفرینی برای سرپرست خانواده و کمک های  معیشتی از جمله خدمات این مجموعه است. 

هم اکنون در 19 استان کشور در 85 شهر کشور با 21 دفتر نمایندگی فعالیت خود را توسعه داده است.  خانواده  دارالاکرام به عنوان یکی از فعالین در حوزه امر خیر عمومی و بدنه اجتماعی که با این مجموعه در ارتباط بوده و مشارکت دارند، همیشه با سوالات مبنایی مواجه بوده اند. از جمله فعالیت های اجتماعی نیکوکارانه اگر بخواهد مفید و موثر و کارآمد باشد باید دارای په ویژگی هایی باشد یا ویژگی های فعالان اجتماعی و اهداف و موضوعات امر خیر در امر خیر چیست؟ و چه روش هایی مناسب ترین راه ها با بیشترین اثرگذاری ها در امر خیر عمومی هستند. به همین مناسبت دارالاکرام با همکاری نشر نی سلسله نشست های خیر و خرد را راه اندازی کرده و تاکنون سه نشست برگزار شده است. 

نشست اول به بررسی کتاب “اقتصاد فقیر” اختصاص داشت و با حضور مترجمان آن برگزار شد. نویسندگان این کتاب به دلیل مطرح کردن راه های موثر برای مبارزه با فقر، جایزه نوبل اقتصادی سال 2019 را از آن خود کردند.

نشست دوم به معرفی و رونمایی از کتاب ” دیگر دوستی” پرداخت که با سخنرانی استاد ملکیان و دکتر محمدرضا جلایی پور به عنوان مقدمه نگاران کتاب و با حضور نویسنده کتاب پیتر سینگر و مترجم آن آرمبن نیاکان به صورت ویدیو کنفرانس برگزار شد.

نشست سوم خیر و خرد با موضوع “کرونا و دانش آموزان؛ چالش ها و فرصت ها” با سخنرانی دکتر علی صاحبی برگزار شد. با توجه به دغدغه اصلی دارالاکرام، یعنی حمایت از تحصیل دانش  آموزان مستعد فاقد سرپرست موثر به ویژه در شرایط کرونا این موضوع انتخاب شد.

و اما در نشست چهارم خیر و که جناب سعید مدنی برای بحث درباره موضوع ” اخلاق مدنی، منطق پشتیبان جامعه مدنی در حوادث طبیعی، دعوت ما را پذیرفتند. محورهای این نشست شامل این موارد است:

  • تقدم خیر جمعی بر منافع فردی
  • استقلال نسبی جامعه مدنی
  • تفاوت نظم اخلاقی و نظم هنجاری
  • اختیار و خودمختاری مبنای اخلاق مدنی و مشکلات عملی شدن این امر در دنیای پیچیده امروزی 

سعید مدنی از فعالان مهم و موثر در حوزه آسیب های اجتماعی، پژوهشگر ارشد علوم اجتماعی و از اعضای انجمن جامعه شناسی ایران است. هم چنین ایشان آثار متعددی در حوزه آسیب های اجتماعی، از جمله آسیب شناسی مسائل مربوط به کودکان در سطح اجتماع و مبارزه با فقر و نابرابری دارند.

حضور در جامعه مدنی نیازمند پذیرش اخلاق مدنی

در ادامه چهارمین نشست خیر و خرد، سعید مدنی ضمن تشکر از موسسه دارالاکرام برای برگزاری این نشست به ایراد سخنرانی پرداختند. موضوع بحث امشب اخلاق مدنی است. اساسا با این سوال شروع می کنیم که چرا افراد برای کار اجتماعی یا مدنی باید بخشی از منابع و امکانات یا فرصت های خود را صرف این امور کنند؟ و اساس چطور می توان توجیه کرد اختصاص بخشی از یا همه توانایی های یک فرد را به امور مدنی؟

وقتی پاسخ به این سوالات دشوار می شود که ما وضعیت عادی را در نظر نگیریم چون در شرایط عادی آن قدر امکانات و منابع ممکن است در دسترس باشد که افراد  به دلیلی بخشی از آن را صرف امور مدنی و امور اجتماعی کنند ولی در شرایط بحرانی مثل زمان وقوع بلایای طبیعی وضع به مراتب متفاوت و پیچیده تر می شود.

عید سال گذشته سیل سه استان لرستان، خوزستان و شمال کشور را در برگرفت و سیل جمعیت کمک در این مناطق راه افتاد. گروهی را در لرستان دیدم که معروف شده بودند به آفرودها. اینها افرادی بودند که همه شان فصل مشترک شان این بود که ماشین های آفرود شاسی بلند داشتند که در کوهستان رانندگی می کردند. به نوعی اوقات فراغت خود را این گونه می گذراندند. اما این بار تصمیم گرفته بودند در لرستان که جاده ها خراب شده بود و ارتباط عادی بین شهر و روستاها قطع شده بود و دسترسی به روستاها وجود نداشت دراین مناطق کمک نمایند. نکته مهم این است که در یکی از مشاهدات من یکی از این رانندگان آفرود در منطقه ای که هم چنان سیل جریان داشت قصد داشت عبور کند تا به روستا بعدی برسد  کل ماشین اش که برایش خیلی اهمیت داشت و هویتش با آن تعریف می شد کاملا در آب فرو رفت اما واکنش وی خیلی عادی و طبیعی بود. نه از آن روی که منابع زیادی در اختیار داشت بلکه از این جهت که فکر  می کرد این سرمایه ای را که خیلی دوست دارد در مسیر خیر از دست داده یا احیانا خسارت های جدی تری به آن وارد شده است. 

همین بحث موقع اپیدمی کرونا و قبل از آن آنفلوآنزا و سایر اپیدمی ها  که در کشورهای مختلف در سطح جهانی گسترش یافته بود برای فعالان جامعه مدنی، سازمان های مردم نهاد یا خیریه ها مطرح شد که کلا وقوع اپیدمی شرایط را برای فعالیت بسیار دشوار می کند. از همه مهم تر این که جان داوطلبان در معرض خطر قرار می گیرد. در همین کشور خودمان تجربه تقریبا یک ساله این مسئله خیلی جدی مطرح بود. به این معنا که در واقع داوطلبانی که مایل بودند در شرایط وقوع کرونا به محلات مختلف مخصوصا محلاتی که امکان ابتلا زیاد بود مراجعه کنند در واقع در معرض خطر جانی قرار می گرفتند. چطور می توان توجیه کرد حضور این افراد را در مناطق مختلف  درحالی که دعوت عمومی به این بود که در خانه بمانند به خاطر منافع فردی و خانوادگی برای حفظ جان خود و خانواده شان. یک فرد نه برای کسب درآمد یا نیاز خاصی که برای فقط کمک به دیگران وارد شود و حاضر شود خود را در معرض خطر جانی قرار بدهد و چنین شرایط خطرناکی را تجربه کند. توجیه این مسئله در واقع موضوع مورد بحث امشب است.

نکته اول این که هر فعالیت مدنی خطر و ریسک دارد و جدا از منابعی که شما به یک فعالیت اجتماعی داوطلبانه اختصاص می دهید، وجه دیگر موضوع ریسک حاصل از آن است که بسیار اهمیت دارد. مخصوصا در نظام هایی که خیلی جامعه مدنی را به رسمیت نمی شناسند یا رقیب خود می دانند یا به نوعی سعی می کنند کنترلش کنند یا محدودش کنند در این شرایط کار سخت تر می شود.

مهم نیست یک سازمان جامعه مدنی یک خیریه یا یک NGO کارش سیاسی بوده یا اجتماعی بعضی مواقع آن قدر بهم نزدیک و ادغام می شود که ناشی از ساختار موجود است و تعریف هایی که دارد برای مرزهای بین این ها که ریسک دارد و ریسک های خیلی جدی دارد.در واقع هزینه هایی که فعالان درحوزه فعالیت های مدنی باید بپردازند چون اساسا سازمان های جامعه مدنی سازمان های گسترده ای هستند. در حوزه های سیاسی اجتماعی و فرهنگی که دارند فعالیت می کنند یکی از ویژگی های مهم شان هویت مستقل است و این هویت مستقل یا مدیریت مستقل یا سیاست مستقل مطلوب نظام های سیاسی نیست. بنابراین کم یا زیاد بسته به میزان دموکراسی بودن نظام سیاسی می تواند برای این سازمان ها محدودیت های کم یا زیادی ایجاد کند. بنابراین دشواری کار در میدان جامعه مدنی در این است که وقتی مرزهای سیاسی اجتماعی و فرهنگی به هم می ریزد و با هم مخلوط می شود خیلی گسترده و زیاد می شود.

سازمان های جامعه مدنی علی رغم این که در حوزه های مختلفی فعالیت می کنند چند ویژگی مشترک دارند. اول این که فعالیت شان مرتبط با تجربه داوطلبان است. یعنی کسانی که در یک موسسه خیریه یا موسسه مردم نهاد کار می کنند بر اساس تجربه زیستی خود به این نتیجه می رسند که فلان مشکل در اجتماع وجود دارد و خوب است که ما برایش تلاشی بکنیم. 

لابد موسسه دارالاکرام هم منشا شکل‌گیری‌اش این بوده که تجربیات متعددی را مشاهده کرده اند از افراد یا کودکانی  که توان تامین هزینه های رفتن به مدرسه را نداشتند و به این ترتیب این کار را انجام داده اند. لابد کسانی که درحوزه محیط زیست به فعالیت می پردازند دیده اند که محیط زیست ایران آلوده است و باید کاری کرد تا این وضعیت بهبود پیدا کند.

لابد جمعیت های دیگر مثل جمعیت امام علی (ع) که بیشتر در مناطق حاشیه نشین فعالیت می کرد و می کند تصور و تجربه شان این است که فقر در مناطق حاشیه نشین بیداد می کند و گروه های اجتماعی که آنجا هستند اعم از کودکان، زنان و سالمندان در معرض آسیب های جدی هستند و بنابراین باید به نوعی این فعالیت را آغاز کنند. 

منشا اخلاق مدنی در طول همزیستی در طول تاریخ بشری است. همزیستی انسان‌ها مستلزم پذیرش یک کل واحد است. جامعه ترکیب یا جمع جبری افراد نیست. بحث یک هویت مستقل از جمع افراد است. هرچه جوامع پیشتر آمدند مدنی‌تر شدند این تجربه همزیستی را با هم بیشتر درک کردند و به همین میزان اخلاق مدنی در آنها رشد پیدا کرده است. 

سعید مدنی

یکی از ویژگی های جامعه مدنی این است که داوطلبان یا کسانی که در این سازمان ها کار می کنند بر اساس زیست موجودشان و تجربه زیسته شان به این نتیجه می رسند که باید کاری انجام دهند در حوزه ای که از نزدیک تجربه ای داشته اند و ضرورتش را احساس کرده اند. 

نکته دوم یا ویژگی دوم سازمان های جامعه مدنی این است که یک عرصه حضور همگانی است. سازمان های جامعه مدنی ورود و خروج شان خیلی آسان است، در واقع هر کسی که داوطلب باشد برای انجام یک کار خیر و منفعت فردی اش را کنار بگذارد می تواند وارد شود و فعالیت اجتماعی انجام دهد.

معمولا در درون این سازمان ها، تصمیم گیری بر مبنای خرد جمعی است. یک نوع تجربه کار جمعی و مشارکت جمعی در آن وجود دارد. و تقریبا بلا استثنا در سازمان های اجتماعی و مدنی افراد بر اساس اختیار و آزادی فردی شان انتخاب کرده اند که آن فعالیت اجتماعی را انجام دهند، انتخاب کرده اند اوقاتی از زندگی شان را به کار اجتماعی اختصاص دهند. در هر حال آنچه مهم است یک انتخاب کاملا مستقل و آزادانه ای انجام می دهند تا وارد کار اجتماعی شوند.

عموما فعالیت های سازمان های جامعه مدنی و سازمان های مردم نهاد منطبق بر حق شهروندی است و فکر می کنند آنها هم از این حق برخوردارند که در جامعه شان و زندگی اجتماعی شان نقش داشته باشند و تلاش کنند آن را بهبود ببخشند. بنابراین اصولا میزانی از حق شهروندی باید وجود داشته باشد تا بشود فعالیت اجتماعی انجام داد ولی شاید یکی از مهم ترین ویژگی های سازمان های جامعه مدنی و مردم نهاد همین استقلال نسبی شان از دولت و نظام مستقر است. در سیاستگذاری شان، در تصمیم گیری شان و در اجرای شان کاملا مستقل عمل می کنند و البته به طور نسبی برای این که باز متناسب با زمینه و بستری که نظام های سیاسی ایجاد می کنند می توانند سازمان های جامعه مدنی کاملا مستقل باشند تا این که به طور نسبی یا تا حدی از این استقلال برخوردار باشند. 

بنابراین اگر کسی تصمیم به حضور در این جامعه مدنی با این مختصات بگیرد اعم از سازمان  های مردم نهاد ،خیریه، اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی فرقی ندارد اگر تصمیم بگیرد وارد این میدان شود انگار که دارد توی میدان مین راه می رود و هر جایی قدم می گذارد انگار که پایش را روی مین می گذارد. بنابراین ممکن است شرایط سخت شود و تمام بحث من معطوف به این است که چرا افراد انتخاب می کنند و آزادانه تصمیم می گیرند که وارد کارهای داوطلبانه و اجتماعی شوند و در واقع برای بهبود وضعیت بخشی از جامعه تلاش کنند که دامنه مخاطراتی را که آنها را تهدید می کند می توانسته گسترده و زیاد باشد و فقط این نیست که فرد بخشی از منابعش را اعم از وقتش را به یک کار اجتماعی اختصاص دهد یا این که بخشی از منابع مالی را اختصاص دهد این بسیار فراتر از این و ورای این کار اجتماعی می تواند هزینه داشته باشد از جمله ریسک هایی که اشاره شد. در واقع پشتیبان ورود به این حوزه پردغدغه و پرمسئله مخصوصا در کشورهای درحال توسعه اخلاق مدنی است. و تنها از طریق تبیین و برخورداری از اخلاق  مدنی است که می توان این وضعیت را توضیح داد. 

منشا اخلاق مدنی در طول همزیستی در طول تاریخ بشری است. زندگی شهرنشینی شروع شده و دور هم جمع شدند،و طبیعتا جدا از منافع تک تک افراد، یک منافع جمعی ایجاد شده و این اخلاق مدنی را به تدریج شکل داده است. همزیستی انسان ها مستلزم پذیرش یک کل واحد است. جامعه ترکیب یا جمع جبری افراد نیست. بحث یک هویت مستقل از جمع افراد است. هرچه جوامع پیشتر آمدند مدنی تر شدند این تجربه همزیستی را با هم بیشتر درک کردند و به همین میزان اخلاق مدنی در آنها رشد پیدا کرده است. 

اخلاق مدنی تا حدودی نزدیک به برخی مفاهیم است مثل “همبستگی اجتماعی”. همبستگی اجتماعی هم می تواند کمک کند به بهبود اخلاق مدنی اما همبستگی اجتماعی از اخلاق مدنی جداست. ” پیوند اجتماعی” هم باز وجه دیگر یا مفهوم دیگری است که خیلی نزدیک به اخلاق مدنی است. اخلاق مدنی پیوندهای اجتماعی را زیاد می کند ولی ” پیوند اجتماعی” هم معادل اخلاق مدنی نیست. و هم چنین ” نظم اجتماعی”.  اخلاق مدنی می تواند نظم را در جوامع مدنی ایجاد کند؛ نظمی کاملا متفاوت از نظم اجتماعی. 

به طور کلی در جوامع ما دو نوع نظم داریم: 

  • نظم اخلاقی 
  • نظم هنجاری

“نظم هنجاری” آن است که قواعد، قوانین و سیستم ها آن را ایجاد می کند. ما به دلیل این که در شهر زندگی می کنیم، در جامعه ای با قواعد خاص زندگی می کنیم، قانونی داریم، باید از آن قانون تبعیت کنیم. اگر از چراغ قرمز عبور کنیم جریمه  می شویم و قانون آن است که باید پشت چراغ قرمز بایستیم. بنابراین نظم هنجاری به ما می گوید که باید پشت چراغ قرمز بایستیم. بنابراین نظم هنجاری را سیستم ها معلوم می کنند، نظام ها معلوم می کنند. ما از طریق نظم هنجاری قوانین جامعه را رعایت می کنیم.

اما “نظم اخلاقی” چیست؟ نظم اخلاقی مبتنی بر نوعی جوشش درونی است از ضرورت های درونی است. به نوعی پذیرش قواعدی است آگاهانه و خودمختارانه. یعنی نه به این دلیل که سیستم ها یا نظام ها می گویند این خوب است یا آن بد است این کار را بکن آن کار را نکن. بلکه به این دلیل که فکر می کنیم این کار کار خوبی است. و هیچ قانونی وجود ندارد که یک نفر باید بیاید کار اجتماعی انجام بدهد  ما انتخاب می کنیم خودمان تصمیم می گیریم فارغ از هر گونه قواعد و قوانین موجود برویم و کار اجتماعی انجام دهیم. هیچ الزامی برای ما وجود ندارد. انجام ندادن کار اجتماعی و کار داوطلبانه اصولا ضرر و زیانی به ما وارد نمی کند. ما را محکوم، متهم یا مجازات نمی کنند به خاطر این که کار داوطلبانه انجام نمی دهیم. اصولا به این دلیل کار اجتماعی انجام می دهیم که یک جوشش درونی است.

حتی گاه نظم اخلاقی و نظم هنجاری در تعارض با هم هستند. مثلا نظم اجتماعی یا نظم هنجاری نظم قانونی می گوید که شیوع کرونا پایین است برای این که ممکن است مردم وحشت کنند یا ممکن است از دست ما ناراحت و عصبانی شوند یا واکنشی نشان دهند یا اعتبار ما پایین بیاید. ولی نظم اخلاقی می گوید دروغ نگو در هر شرایطی نباید دروغ گفت. حتی اگر این بتواند خسارتی وارد کند یا وارد نکند فرقی ندارد. دروغ نگفتن یک فضیلت است بنابراین در نظم اخلاقی با فضیلت ها سروکار داریم. 

نظم اجتماعی می گوید فعلا اعلام نکنیم مصلحت یا قوانین یا قواعد جاری به ما حکم می کند که اعلام نکنیم اما پزشک می گوید که قسم بقراط را خورده و به اصطلاح از نظر اخلاقی موظف است اگر بیماری صحت و سلامت مردم را تهدید می کند اعلام کند. نظم اجتماعی نوعی مصلحت است. مخصوصا در حوزه سلامت بسیار جدی مطرح شده است. اما نظم اخلاقی هیچ مصلحتی را بالاتر از سلامتی مردم نمی داند. این که چگونه این نظم اخلاقی شکل می گیرد و در مقابلش آن تهدید هنجاری یا نظم اجتماعی شکل می گیرد در واقع تبیین های مختلفی از آن داده شده است. ماکس وبر در این زمینه می گوید اولا رفتن به سمت نظم و اخلاق هنجاری و نظم اجتماعی  مبتنی بر نوعی عقلانیت صوری است اما رفتن به سمت اخلاق و نظم مدنی یعنی نظم درونی مبتنی بر نوعی عقلانیت ذاتی یا ماهوی است.

فرق در چیست؟

“عقلانیت صوری” همین عقلانیتی است که ما در امور روزمره به کار می بریم. یک کنش است. معمولا یک فعالیت انجام می دهیم محاسباتی می کنیم که سود آن بیشتر از ضررش باشد. اینجا ما داریم عقلانیت صوری را به کار می بریم. نفع یک کاری بیش از ضرر آن برای ماست. ما داریم با زبان عقلانیت صوری صحبت می کنیم. عقلانیت متعارفی که در اقتصاد و بازار و کوچه و خیابان هاست. 

اما “عقلانیت ذاتی یا ماهوی” به ما می گوید در واقع این کسب منفعت اولا باید در حد مناسبی باشد یعنی تلاش برای تعیین درجه مشخصی از کالا. برای  گروه مشخصی از افراد از طریق کنش های اجتماعی بر اساس ارزش های معین. یعنی به طور مشخص اگر وارد سرمایه و بازار شوید مهم این است که شما بتوانید به هر نحو ممکن سود بیشتری به دست بیاورید. اگر که آن عقلانیت را مبتنی بر عقل صوری انجام دهید. 

اما عقلانیت ذاتی یا ماهوی می گوید شما با یک مجموعه معیارها و ارزش هایی باید آن تلاش ات را انجام دهی. برای این که در حد مناسبی کالا یا منفعت کسب کنی. بنابراین در تفاوت این دو اولا میزان متعارف و نامتعارفی از کالا سود یا خدمات مهم است. عقلانیت صوری می گوید هرچه سود بیشتر، بهتر. عقلانیت ذاتی می گوید آن قدر که مناسب است و می تواند مشکل را حل کند.

مارکس این نظم هنجاری یا قواعد و قوانین مستقر در هر نظامی را متاثر از سیستم یا منافع آن سیستم می داند و می گوید که در نظام  سرمایه داری هر نوع رفتار محتمل تا زمانی از نظر اخلاقی مقبول است که از نظر اقتصادی نیز امکان پذیر باشد و دارای ارزش و قیمت باشد. هرچه که سودآور است. این به معنی این است که بحث و جایگاه کسب سود دامنه بسیار وسیعی پیدا می کند و کسب کالا یا کالایی شدن خدمات و فعالیت ها نقش برجسته ای در روابط اجتماعی پیدا می کند. 

این مفهوم کاملا بر ضد اخلاق مدنی و کاملا بر ضد نظم مدنی است. کاملا بر ضد عقلانیت ذاتی است. چون در واقع با منطق عقلانیت صوری شما آنچه را که می تواند ارزش قیمت ایجاد کند منافع ایجاد کند اولویت دارد.

برای همین در نقد نظام سرمایه داری  گفته می شود که به نوعی نهیلیسم ختم می شود؛ نهیلیسم مدرن. یعنی آن قدر ارزش ها و کسب سود اهمیت پیدا می کند که دیگر خود انسان فراموش می شود. در صورتی که در عقلانیت ذاتی یا  ماهوی یک بحث اصلی این است که این کسب سود یا منافع باید در خدمت انسان یا جامعه باشد. مارکس در مقابل نظام سرمایه داری و پوچی حاصل از آن جامعه سوسیالیستی را مطرح می کند که نقطه مقابل آن است. و اساسا منفعت فردی را رها کن و بچسب به منفعت عموم، منفعت کل جامعه.

صاحب نظران مختلف در این زمینه نظر داده اند. حال مروری داشته باشیم بر اخلاق مدنی که مبتنی بر عقلانیت ذاتی است و در بین صاحب نظران مدرنیسم و پست مدرنیسم مطرح شده است. صاحب نظرانی که تاکید می کنند روی اخلاق مدنی، چند تا فرضیه را بنای رشد اخلاق مدنی قرار می دهند. 

اول این که بی عدالتی فردی و جمعی در تعارض با فردیت و آزادی افراد در نظام مبتنی بر عقلانیت صوری یعنی کسب منافع فردی حداکثری. در واقع این انسان ها تسلیم کالاهای پیرامون شان می شوند و منابع پیرامون شان. بنابراین آزادی و فردیت شان تحت الشعاع آن قرار می  گیرد. اصولا تاکید می شود که نظام سرمایه داری یعنی نظام مبتنی بر عقلانیت صوری، اساس بی عدالتی را تشویق می کند از طریق جامعه مصلحتی. و این به اصطلاح تمایل به مصرف و کالازدگی در تمام حوزه ها نه فقط حوزه های اقتصادی، در سیاست، سلامت و رفاه در حیات جامعه همه جوانبش موجب دوری جامعه از اخلاق مدنی می شود. 

به این ترتیب گفته می شود که روند تحول جوامع از سنتی به مدرن که جامعه ما نیز واردش شده است، در واقع ما را گرفتار عقلانیت صوری می کند و نقش انسان و انسانیت را به شدت کم می کند چون سیستم ها قواعدی را تنظیم می کنند و آن قواعد مسلط می شود بر همه جوانب زندگی ما و ما کاملا تحت تاثیر این سیستم و نظام های پیرامون مان قرار می گیریم. ناچاریم تلاش هایی کنیم که تحت تاثیر نیازهایی است که سیستم ها ایجاد می کنند . بنابراین از امکان انتخاب آزاد و خودمختارانه دور می شویم . و در واقع آن امکان را از دست می دهیم. 

پس راه حل چیست؟

به نوعی برخی مثل هابرماس گفته اند که مدرنیته یک پروژه نیمه تمام است. قرار بوده جامعه انسانی را از آن زندگی بدوی گذرانده و وارد زندگی مدرن کند و از عقلانیت صوری گذار بدهد به عقلانیت ذاتی، یعنی عقلانیت مبتنی بر ارزش ها و هنجارهای مشخص و نه این که تسلیم سیستم هایی بشود انسان که مصرف و تولید را ایجاد می کنند و مصرف زدگی و کالازدگی را.

در پاسخ دو دسته راه حل در مقابل ما قرار دارد. یک راهکار اصلاح کلان ساختارهاست. این نوع روابط مبتنی بر منافع فردی که در نظام سرمایه داری وجود دارد به هر حال انسان ها را تسلیم روابطی می کند که سیستم برایشان ایجاد می کند. پس کل این ساختار باید اصلاح شود.

تا زمانی که این اصلاح ساختاری صورت بگیرد فرصت زیادی لازم است پس بنابراین ما باید برویم به سمت راه حل های بینابین. راه حل های بینابین یعنی تقویت اخلاق مدنی و اخلاق اجتماعی که در آن منافع جمعی در رفتار اجتماعی افراد در تصمیمات شان است، منافع اجتماعی هم گوشه ای از زندگی را در برمی گیرد. بنابراین ما در زندگی روزمره مان در همه جوامع از جمله جامعه ایران، با یک نظم اجتماعی سروکار داریم که آن را قواعد و قوانینی مشخص می کند که مبتنی بر منفعت فرد و انتخاب منفعت فردی در تمام تصمیمات اوست که عقلانیت صوری است که به آن اشاره کردیم.

در مقابل این نظم اجتماعی، یک نظم اخلاقی وجود دارد که می گوید که انسان ها شآن و موقعیت شان برتر از آن است که تسلیم نظام ها و سیستم هایی شوند که تحمیل می کنند این عقلانیت صوری را. بنابراین باید بروند به سمت این که منافع جمعی را باید حوزه تصمیمات شان قرار دهند. این منطق اساس و پایه فعالیت های اجتماعی و داوطلبانه ای است که قبلا اشاره کردم چقدر ریسک و هزینه دارد. 

بنابراین فعالان اجتماعی به طور خودآگاه یا ناخودآگاه در برابر سیستم هایی قرار دارند که این سیستم ها روند تحول جوامع را شکل داده، یعنی نظام هایی ایجاد کرده که امکان بروز آزادی و اختیارات فردی را محدود و محدودتر می کند. این می تواند در گروه های کم برخوردار و فرودستان خیلی محدودیت ایجاد کند یا عاملیت آنها را محدود کند. می تواند در گروه های اجتماعی که از منافع بیشتری برخوردارند عاملیت شان را بیشتر کند. 

در نظم اجتماعی یا عقلانیت صوری، رفاه فردی مترادف خوشبختی است. بنابراین دعوت می کند به نوعی فردگرایی با این ادعا که این خواستن و درک منافع فردی نوعی حرمت نهادن به آزادی و خودمختاری انسان هاست. بنابراین آزادی و اختیار انسان ها منحصر می شود به کسب منافع بیشتر فردی. 

در مقابل، نظم اخلاقی می گوید انسان ها چیزی بیشتر از نیازهای فردی شان نیاز دارند، چیزی بیشتر از آنچه که از طریق رعایت نظم و قوانین(قوانین هنجاری) تامین می شوند برای شان. در واقع زیستی که سیستم ها برای ما ایجاد می کنند زیست تصنعی است. در صورتی که انسان ها مجال به نوع دوستی دارند، مسئولیت در قبال دیگران دارند و از همین جا به به مفهوم عشق می رسند. به این معنی که این جوشش درونی و تقویت و گسترش این جوشش درونی برای جای باز کردن برای دیگران و دیگری در مقابل خود، عشق است. بدون این عشق می تواند دینامیزم اجتماعی را متحول کند، انسانیت انسان در معرض تهدید قرار بگیرد  و می تواند به پوچی منجر شود.

اساسا گفته می شود تنها در این صورت است یعنی تنها درصورت وجود نظم مدنی، نظم اخلاقی مدنی است که فضیلت معنا پیدا می کند. فضیلت، فضیلتِ دوست داشتن، عشق ورزیدن به دیگران تنها موقعی است که فرد بتواند بخشی از منافع فردی خود را کنار بگذارد و به جای آن در کل روابط اجتماعی اش و زندگیش به دیگران جای بدهد. به این ترتیب یکی از وظایف جوامع مدنی، همان رشد اخلاق مدنی است. این رشد اخلاق مدنی موجب تقویت عاملیت ها می شود. عاملیت ها یعنی این که افراد از این توانایی ها برخوردار می شوند که به جای آنچه در سیستم ها به آنها تحمیل می کند و به طرق مختلف در جست و جوی منافع فردی باشند، به دنبال توجه به منافع جمعی می شوند.

از همین جا مفهوم “مسئولیت اجتماعی” مطرح می شود. یعنی بدون اخلاق فردی، مسئولیت اجتماعی معنا ندارد. چند مثال می زنم. د رکشور ما میانگین سرانه زباله ا ی که هر فرد تولید می کند شبانه روز 700 گرم است. میانگین جهانی 500 گرم است. حالا فرض کنید با آن عقلانیت صوری بخواهیم این میزان زباله را کم کنیم. چون در هر حال تولید زباله کل محیط زیست و زندگی افراد را در معرض تهدید قرار می دهد. اما تجربه نشان داد که می توان به میزان قابل توجهی میزان آن را کاهش داد. حتی در کشورهای توسعه یافته هم میزان تولید این زباله زیاد است. چگونه می شود انجام داد؟ موقعی که قوانین و مقررات در این زمینه اجرا شود؟ اصلا امکانش نیست. تجربه نشان داده است کشورهایی توانسته اند زباله تولید شده را کاهش بدهند که اخلاق مدنی را توسعه داده  اند. یک نوع جوشش درونی که منفعت دیگران را در نظر می گیرد، اگرچه منفعت فردی ایجاب می کند چون منابع و امکانات زیادی دارم و می توانم زیاد مصرف کنم و زباله زیاد تولید کنم ، تنها چیزی که من را منع می کند، و از این وضع که هیچ قانون رسمی وجود ندارد من را منع می کند، اخلاق مدنی است. با این تصور که منفعت کل جامعه من، منفعت انسان ها در این است که زباله کاهش پیدا کند.

یا مثلا میانگین مصرف آب در شبانه روز در دنیا به طور متوسط 100 متر مکعب است درحالی که در کشور ما  1300 متر مکعب است. در کشوری که امکانات زیادی هم ندارد و مخصوصا آب که همیشه مسئله جدی بوده است و حالا بیشتر از همیشه، ولی از میانگین جهانی مصرفش بیشتر است. البته توزیع و دسترسی به آب نابرابر است. در استان سمنان که رتبه ششم را دارد حدود 2000 مترمکعب است سرانه که خیلی بالاست. در حالی که در زاهدان، سیستان دسترسی به آب آشامیدنی خیلی محدود است. یا حدود 700 روستا در خوزستان اساسا دسترسی به آب آشامیدنی سالم ندارند. خب این توزیع نابرابر است. 

حالا چگونه می توان این میزان مصرف  را کاهش داد؟ چگونه می شود مسئولیت اجتماعی را افزایش داد؟ از طریق اخلاق مدنی. چگونه می شود اخلاق مدنی را تقویت کرد؟ از طریق نظم اخلاقی. بنابراین این مسئولیت اجتماعی به مفهوم مسئولیت پذیری در قبال دیگران، مسئولیت پذیری در مقابل سایر افراد جامعه، در مقابل محیط زیست، در مقابل خدا، در مقابل هر عاملی غیر از خود، به هر شکلی می تواند این مسئولیت اجتماعی را تقویت کند که متضمن رشد اخلاق مدنی است.

جمع بندی

ورود فعالین در جامعه مدنی و فعالیت داوطلبانه مستلزم نادیده گرفتن یا کنار گذاشتن بخشی از منافع فردی اعم از وقت یا پول یا هر چیز دیگری است. مستلزم ریسک پذیری است و خطر و تنها به واسطه اخلاق مدنی و رشد اخلاق مدنی می شود این امکان را ایجاد کرد یا افراد تشویق شوند به این که این کار را انجام بدهند. رشد اخلاق مدنی مستلزم یک نظامی است که مجالی برای ظهور نوع دوستی و مسئولیت در قبال دیگران فراهم کند. اخلاق مدنی در چنین چارچوبی مستلزم به میان آمدن خودِ دیگری است، یعنی به دیگران توجه کردن و به نوعی معنای عشق است. 

فضیلت و جست و جوی نیکی و خوبی تنها در چنین نظامی می تواند معنا و مفهوم داشته باشد زیرا که در واقع روابط معمول اجتماعی، روابطی که نظام های اجتماعی ایجاد می کنند اساسا بر خلاف این حرکت می کند و در جهت اخلاق فردی است یعنی اخلاق مبتنی بر منافع فردی است و در نظام های اقتصادی مثل نظام اقتصادی اجتماعی که یک نظام حامی پرور است، رفاقت سالار است، در چنین نظم هایی آن قدر منفعت فردی غلبه می کند که جایی برای دیگران ایجاد نمی کند و این در واقع رشد اخلاق مدنی که یکی از وظایف اساسی چامعه مدنی است که رشد بده، تقویت کند واین که بقای جامعه مدنی موکول به رشد این اخلاق مدنی است یکی از وظایفش هم تقویت این اخلاق مدنی است. یعنی دیگران و نوع دوستی دیگران در واقع می تواند به تقویت عاملیت ها منجر شود یعنی استقلال و استغنای افراد نسبت به ساختارها.

وجود اخلاق مدنی در مداخله در بلایای طبیعی نه مداخله رسمی در  نظام سیاسی بلکه مداخلات جامعه مدنی یک الزام است نه یک توصیه. بدون اتکا به این اخلاق مدنی امکان مداخله در شرایط سختی مثل کرونا یا سیل یا زلزله یا امثال آن وجود ندارد. عملا در میدان بحران های زیست محیطی و بلایای طبیعی مثل کرونا، زلزله یا هر چیز دیگر، بدون این پشتوانه اخلاق مدنی یعنی فضیلت دانستن توجه به دیگران، از خود گذشتن برای دیگران در واقع امکان توجیه این وضعیت وجود ندارد. اصولا در بلایای طبیعی، د رمدیریت بحران هایی مثل موارد فوق الذکر، رویکردهای مختلفی وجود داشته ه مسیر خود را طی کرده و موفق ترین رویکرد، رویکردی بوده  که به آن “رویکرد جامعه اجتماعی” گفته می شود که دو مولفه دارد:

  • قابلیت محور بودن آن یعنی تاکید بر منابع انسانی. در واقع توانایی های انسان، رشد توانایی های انسان به جای صدقه دادن و اقداماتی از این نوع کمک های موردی
  • جماعت محور بودن و مردم محور بودن است. به نوعی این مداخله برای هر کدام از این ها مخصوصا جماعت محور بودن یا رویکردهای مداخله در بلایای طبیعی تا حد زیادی موکول به این است که حاکمیت اخلاق مدنی و فرهنگ کار جمعی باشد.

می دانیم که برای کار جمعی و اخلاق مدنی، وجود منفعت فردی سمّ محسوب می شود. در مطالعات مختلف در مورد موفق نبودن کار جمعی در کشور ما و جامعه ما از گذشته گفته شده سهم فردمحوری و فردیت آن قدر زیاد است که اجازه این تعامل را نمی دهد.در حالی که اخلاق مدنی حکم می کند که علاوه بر این که جا برای دیگران باز کردن و دیگری را مورد توجه قرار دادن ، خود را کنار زدن در تصمیم گیری ها  و سیاستگذاری ها. 

نکته آخر این که متاسفانه نظرسنجی ها در کشور درباره وضعیت ارزش های اخلاق مبتنی بر اخلاق مدنی نشان می دهد جامعه ایران خیلی دید مثبتی نسبت به این ندارد. در جامعه مدنی به نظر من این مسیری که طی شده است مسیر خوبی است ولی در یک ارزیابی که اتفاقا توسط وزارت کشور هم در سال 94 انجام شده است، وقتی پرسیده می شود درباره ارزیابی از آینده، به نظر شما چقدر مسئولین و مدیران پایبند به ارزش های اخلاقی هستند نزدیک به 40 درصد می گویند در آینده این پایبندی کمتر و کمتر می شود. 32 درصد هم پاسخ داده اند فرقی نمی کند. فقط 26 درصد(کمتر از یک چهارم) گفته اند ممکن است در آینده بهتر شود. 

باز سوال شده احساس مسئولیت مسئولان تا چه میزان است؟ 41.6 درصد گفته اند کم و خیلی کم و 42.6 درصد گفته اند تا حدودی و فقط 15 درصد گفته اند زیاد و خیلی زیاد. اما خوش بینی هایی وجود دارد بر اساس تجربه که جامعه مدنی ایران، سازمان های مردم نهاد و  NGO ها و خیریه ها توانسته اند یک جای پای نسبتا محکمی ایجاد کنند و می توانند و توانایی این را دارند که به اتکای اخلاق مدنی تلاشی انجام دهند و اعتماد عمومی را جلب کنند.

صوت کامل چهارمین نشست خیر و خرد:

ویدئوی کامل چهارمین نشست خیر و خرد:

لینک کوتاه مطلب:

https://alefbayefarda.ir/?p=1357

مطالب مرتبط