نویسنده: فاطمه صالحی[1]
آدمیان خود تاریخشان را میسازند اما نه در محیطی که خود انتخاب کردهاند.
کارل مارکس
در طول تاریخ اجتماعی ایران، انواع متنوعی از فعالیت دگرخواهانه و عامالمنفعه بر بسترهای گوناگون دینی، سیاسی، قومی و نژادی رقم خورده است که هر یک حاکی از شکلی از مواجهه با امر اجتماعی و نسبت فرد با جامعه است.
تجربه فعلی خیریهها در بستر جامعه امروز، به عنوان بخشی از این فعالیت جمعی، دارای ویژگیها و عناصری است که از اشکال پیشین در تجربهی تاریخی پیشامدرن ایران، به عمد یا ناخواسته فاصله گرفتهاند. این فاصله باعث ایجاد جریانهایی متفاوت در جامعه شده است.
رشد خیریهها و اوقاف، طبق آمارهای موجود، در کنار افول شاخصهای همبستهساز و تعلق و مسئولیت جمعی، نشانگر واقعیات پنهانی است که از پیچیدگی امر اجتماعی حکایت میکند. درست اینجاست که به گفتهی بوردیو، جامعهشناسی به عنوان یک اصل فرض میگیرد که در آنچه عاملان اجتماعی انجام میدهند دلیلی وجود دارد که باید آن را یافت؛ دلیلی که بتوان با آن رشتهای از فعالیتهای به ظاهر ناهماهنگ و دلبخواه را به رشتهای از فعالیتهای هماهنگ بدل کرد تا بتوان آن را درک کرد.
بر این اساس جمع رفتار پارادوکسیکال جامعه با اتخاذ رویکرد دقیق جامعهشناسانه امکانپذیر میشود.
خیریهها اکنون از آن رو اهمیت یافتهاند که آمارهای موجود نشاندهندهی روند رو به رشد نابسامانی اقتصادی و تضاد طبقاتیِ از پی آن هستند. از همگسیختگی اقتصادی همراه با از همگسیختگی اجتماعی است و هر دو اینها زمینهساز شکلگیری ناعدالتیهای گسترده در جامعه هستند. در شرایطی که دولت نمیتواند از پس حجم گستردهی آسیبها و شکافهای اجتماعی بربیاید این نهادهای واسط هستند که مبتنی بر اخلاق جمعی جامعه به میانه میدان آمده و فعال میشوند.
این شکل از تعلق جمعی فینفسه میتواند مثبت باشد و به گفتهی دورکیم در مقدمه تقسیم کار، اولویت دادن به منفعت جمعی در مقابل منفعت فردی هر چه که باشد، همیشه خصلتی اخلاقی دارد، زیرا لازمهاش این است که نوعی روحیه ایثار و از خودگذشتگی در کار باشد، اما این واسطهگری به موازات فعالیت خود حامل اخلاقیات جمعی جامعه نیز هست. همین اخلاقیات و فرهنگ جمعی است که موضوع را از صرف مسالهی اقتصادی خارج میکند و به آن بُعدی تام میبخشد.
مطالعهی موردی موسسه خیریهی دارالاکرام حضرت ابوالفضل العباس، تلاش برای گام نهادن به این مسیر بوده است تا از خلال این کار تعریفی هر چند موردی از واقعیت جاری بر بستر جامعهی امروز ارائه شود. این امر در پیوند با تجارب جهانی، ادبیات شکلگرفته حول این موضوع و بازگشت نظری به ادبیات علوم انسانی و علوم اجتماعی میتواند در تئوریزه کردن و فهم جامعهشناختی از خلال موارد منفرد امکانپذیر باشد.
خیریه دارالاکرام با سابقهی نزدیک به 18 سال (در زمان انجام پژوهش) مشغول به فعالیت عامالمنفعه بوده است. تغییرات مداومی که در حوزههای مدیریتی، توسعه کار و فرآیندهای موجود داشته هویت کنونی آن را ساخته است. مطالعه این خیریه بر بستر نظری امر اجتماعی تام، به اعتقاد موس، دارای کلیتی است که وجوه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را شامل میشود. کلیتی تام در ارتباط با جامعهی پیرامونی خود و جامعهی بزرگتری که در آن قرار دارد.
[1] جامعهشناس و پژوهشگر