جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

گزارش یازدهمین نشست از سلسله نشست های خیر و خرد

یازدهمین نشست خیر و خرد برگزار شد

یازدهمین نشست خیر و خرد با موضوع «تفاوت‌های فرهنگی در امور خیریه و اهمیت ترویج چشم‌اندازهای چند فرهنگ‌گرایانه در کارهای داوطلبانه» با حضور ندا کردونی، مدرس دانشگاه و پژوهشگر مطالعات قومی، در موسسه‌ی خیریه و عام‌المنفعه‌ی دارالاکرام برگزار شد. خانه‌ی کرامت حامی آموزش و تحصیل بیش از ۸ هزار کودک و نوجوان بااستعداد فاقد سرپرست موثر است که در راستای توسعه‌ی ادبیات خیر ماندگار و مسئولیت‌پذیری اجتماعی و نیز توسعه فرهنگِ همیاری سلسله نشست‌های خیر و خرد را با حضور اندیشمندان و متفکران این حوزه برگزار می‌کند.

این نشست با تاکید بر دو پرسش آغاز شد:

  • چرا توجه به تفاوت‌های فرهنگی در فعالیت‌های خیریه دارای اهمیت است؟
  • چگونه می‌توان با رویکردهای چندفرهنگ‌گرا در فعالیت‌های خیریه اثربخش‌تر بود؟

لزوم یا عدم لزوم مرزگذاری‌های سیاستی یا مقرراتی برای فعالیت‌های خیریه و نوع ارتباط خیریه‌ها با حوزه‌ی عمومی و دولت و نیز شیوه‌ی اداره‌ و تصمیم‌گیری در خیریه‌ها نیز موضوعات مرتبطیست که فعلا خارج از بحث حاضر است و به آنها پرداخته نخواهد شد.

در پاسخ به این دو پرسش بنیادین از نظریات چهار فیلسوف عدالت استفاده می‌شود:

– ویل‌کیمیلیکا و نظریات چندفرهنگ‌گرایانه

– توماس نیگل و امکان دیگرگزینی

– پیتر سینگر و نوع‌دوستی موثر

– مایکل ساندل که درباره‌ی جباریت یا استبداد شایستگی به عنوان مانعی برای تحقق خیر جمعی و عدالت صحبت کرده است.

مباحث این نشست به چهار بخش تقسیم می‌شود:

  • منظور از تنوع فرهنگی چیست؟
  • چرا تنوع فرهنگی برای توسعه‌ی فردی و جمعی ما اهمیت دارد؟
  • چرا اهتمام به تفاوت‌ها و تنوع فرهنگی در امور خیریه حائز اهمیت است؟
  • چگونه می‌توان با رویکردهای چند فرهنگ‌گرایانه معیارهای انتخاب گروه‌های هدف را برای فعالیت‌های خیریه دگرگون کرد و به بررسی امکان دیگرگزینی در فرهنگ‌های مختلف پرداخت؟

جایگاه فرهنگ در هویت و معنی‌بخشی به زندگی و محیط اطراف ما بر همگان کاملا روشن و مشخص است. به دلیل اهمیت زیاد فرهنگ در معنابخشی به انتخاب‌ها، سبک زندگی و هویت، امروزه با گفتمان‌هایی با عناوین مختلف مواجهیم که معمولا به یک محتوای واحد اشاره می‌کنند که از بین این نام‌های متعدد عنوان چندفرهنگ‌گرایی انتخاب شده است.

نظریه‌پردازانی مثل کیمیلیکا که در حوزه‌ی چندفرهنگ‌گرایی قلم می‌زنند معتقدند آزادی انسان و انتخاب‌هایش در بستر فرهنگ او رخ می‌دهد. دقت کنید معنی فرهنگ در اینجا متفاوت است با آنچه با عنوان کار فرهنگی از آن یاد می‌شود.

اینجا در تعریف فرهنگ نگاه قومیتی مد نظر است؛ یعنی به گروهی از مردم اشاره می‌کنیم که آداب و رسوم و سنت‌های مختلف و شیوه‌های زندگی متفاغوت و مذهب یا زبان متفاوت دارند؛ در جامعه‌ی ما نیز که یک جامعه متنوع است از این اصطلاح استفاده می‌شود.

تعریف فرهنگ در انتخاب‌های انسان فقط به شیوه‌ی خوراک، پوشش یا مراسم متفاوت اشاره ندارد، ما نیز در اینجا فرهنگ را به گونه‌ای در نظر می‌گیریم که می‌تواند فرصت‌های متفاوتی در اختیار افراد قرار دهد یا مانعی بر مسیر رشد ایجاد کند؛ حتی ممکن است گونه‌ای از نابرابری ایجاد کند؛ برای همین فیلسوفانی که در حوزه‌ی عدالت و برابری نظریه‌پردازی می‌کنند خیلی بیش از گذشته به مباحث چندفرهنگ‌گرایانه و تنوع فرهنگی اهمیت می‌دهند. به طور خلاصه باید گفت: از این منظر تنوع فرهنگی و فرهنگ در جامعه امروز مهم است که می‌تواند برای توسعه‌ی فردی و جمعی فرصت‌ساز باشد و در کنار توسعه، مانع نیز ایجاد کند.

به عنوان مثال، کودک عرب‌زبان خوزستانی که به کلاس اول می‌رود با چالش‌های زیادی مواجه می‌شود؛ چراکه او فارسی را نمی‌داند و حالا هم باید فارسی را یاد بگیرد، هم بخواند و هم بنویسد. یا در بررسی نتایج کنکور مشاهده می‌شود که دانش‌آموزان مناطق مختلف نتایج متفاوتی کسب کرده‌اند. در کنار شاخص‌هایی مثل فقر اقتصادی و کاستی در امکانات آموزشی، باید به تفاوت‌های فرهنگی نیز توجه کرد. آیا بچه‌های دوزبانه بهتر نتیجه می‌گیرند یا ضعیف‌تر هستند؟ بنابراین فرهنگ ممکن است هم فرصت‌ساز باشد و هم مانع‌ساز.

در قانون اساسی ایران نیز بیاد شده است که تفاوت‌های فرهنگی نباید تبعیض ایجاد کنند و تنوع فرهنگی جامعه باید به رسمیت شناخته شود؛ در بسیاری از کشورهای دیگر نیز این رویکرد به تمایزات فرهنگی وجود دارد.

همچنین اسناد بین‌المللی بسیاری وجود دارد که به حقوق فرهنگی گروه‌های قومی، مهاجران و مردمان بومی اشاره و تلاش می‌کنند در قالب نظام‌های حقوقی با یک سری اقدامات سیاستی به بحث تنوع فرهنگی بپردازند.

چرا تنوع فرهنگی باید در فعالیت‌های خیریه و داوطلبانه مورد توجه قرار بگیرد؟

امروزه در اسناد بین‌المللی منتشرشده در کنار بخش عمومی و بخش خصوصی از بخش خیریه نیز نام برده می‌شود. اگر زمانی اداره‌ی جامعه به دو قسمت عمومی و خصوصی تقسیم می‌شد، الان به کرات با این پرسش مواجه می‌شویم که بخش خیریه و مردم‌نهادها چه می‌کنند؟ و این نشان می‌دهد خیریه‌ها بیشتر از قبل در توسعه‌ی جامعه و رفع چالش‌های آن نقش دارند و مانند حوزه‌ی عمومی و خصوصی هنجارهای ویژه‌ای نیاز دارند برای اینکه مدیریت بهتری صورت بدهند.

تجربیات بسیار زیادی در برخی کشورها به ویژه در استرالیا، کانادا و نیوزیلند وجود دارد که در چشم‌اندازهای چندفرهنگ‌گرایانه و ادغام آنها در حوزه‎ی سیاست پیشگام هستند و استانداردهای زیادی به مدیران و فعالان خیریه‌ها به عنوان ضوابط، معیارها و اصول راهنمای فعالیت معرفی ‌می‌کنند که مبتنی بر احترام به تمایزات فرهنگی و شناخت جامعه است. باید جامعه‌ی هدف را شناخت و با آگاهی از بافت و اصول فرهنگی آنها فعالیت کرد تا بتوان تاثیرگذاری لازم را در جامعه ایجاد کرد. در سیاست‌گذاری‌های لازم برای فعالیت یک خیریه باید نگاه قومی نیز داشت.

اکثر استانداردهای موجود در صدد پاسخ به چهار تا پنج پرسش اساسی هستند:

خیریه مورد نظر قرار است چه کند؟ و هدفش چیست؟

چه کسانی با خیریه درگیر هستند و با آن مشارکت می‌کنند؟ این مشارکت ممکن است از جانب مدیران، هیات امنا، داوطلبان، ذی‌نفعان (گروه‌های هدف خیریه) و  یا حامیان و بانیان باشد.

– خیریه چگونه اداره می‌شود؟ در اداره‌ی خیریه‌ها باید توازن جنسیتی رعایت شود و هیات امنا، مدیران و کادر دفتری و اداری از فرهنگ‌های مختلف باشند تا عملکرد خیریه بهتر شود.

در حمایت از یک دانش‌آموز باید به این توجه کرد که او چطور می‌تواند برای جامعه‌ی بومی خودش مفیدتر باشد. چشم‌اندازهای چندفرهنگ‌گرایانه می‌تواند معنای شایستگی و صلاحیت را در دریافت کمک تغییر دهد.


ندا کردونی

آسیب‌ها و خطرات در مسیر یک خیریه چیست؟ یک سازمان خیریه ممکن است با چه مشکلاتی مواجه باشد؟

در پاسخ به تمام پرسش‌های فوق توجه به چشم‌اندازهای چندفرهنگ‌گرایانه خیلی مهم است.

مایکل ساندل فیلسوف معروف در حوزه عدالت که توجه ویژه‌ای به مباحث خیر عمومی دارد در کتاب اخیرش گفته است آنچه ما آن را در جامعه‌ی مدرن امروز شایستگی می‌دانیم نوعی استبداد جدید یا جباریت است. گرفتن مدرک از دانشگاه هاروارد فرصت‌هایی برای فرد ایجاد می‌کند که باعث تبعیض علیه دیگران می‌شود؛ درحالی‌که رفتن فرد به هاروارد فقط حاصل استعدادهای فردی‌اش نیست و احتمالا شرایط غیراکتسابی دیگری در آن دخیل بوده‌اند که به معنای برتری و امتیاز بر دیگری تلقی نمی‌شوند؛ مثلا در بحران پاندمی کرونا چه کسانی برای خیر جامعه مفیدتر بودند؟ پیک‌موتوری‌ها و مغازه‌داران سوپرمارکت‌ها. کسانی که در خط مقدم مبارزه با کرونا بودند بخش‌هایی از جامعه بودند که ارزش آنها کمتر شناخته می‌شود.

با بهره‌برداری از این نظریه باید گفت در فعالیت‌های خیریه نیز برای گروه‌های هدف معیارهای انتخابی وجود دارد؛ مثلا در یک خیریه‌ی آموزشی برای ارائه یک بورسیه تحصیلی به یک دانش‌آموز در بین نمرات دانش‌آموزان مقایسه می‌کنیم اما نگاه نمی‌کنیم به اینکه یک کودک عرب‌زبان یا آذری‌زبانی که استعداد عجیبی در ادبیات دارد و در صورتی که حمایت شود ممکن است یک مترجم خوب میان‌رشته‌ای بشود که هم برای جامعه‌ی بزرگتر و هم برای جامعه خودش مفید باشد و یا نویسنده خوبی به زبان مادری‌اش باشد که باعث حفظ یک فرهنگ دیگر هم شده‌ایم. در حمایت از یک دانش‌آموز باید به این توجه کرد که او چطور می‌تواند برای جامعه‌ی بومی خودش مفیدتر باشد. چشم‌اندازهای چندفرهنگ‌گرایانه می‌تواند معنای شایستگی و صلاحیت را در دریافت کمک تغییر دهد.

بر اساس نظریات توماس نیگل، توجه به آداب و رسوم و سنت‌های بومی می‌تواند فرصت‌های جدیدی پیش روی خیریه‌ها قرار دهد. بر اساس اعتقاد توماس نیگل، نوع‌دوستی تنها یک احساس نیست و در ساختار فکری انسان این امکان به شکل منطقی وجود دارد که هم خود را ببیند و هم دیگری را. ما دهه‌های زیادی انسان را گرگِ انسان می‌پنداشتیم؛ همچنان بسیاری از فلسوفان معتقدند که انسان منفعت‌گراست. توماس نیگل می‌گوید: این فقط یک گرایش اخلاقی نیست و انسان در چارچوب فکری و منطقی خود می‌تواند که دیگرگزین باشد. با این نگاه به مقوله دیگرگزینی می‌توان مدعی شد که فرهنگ‌های مختلف سطوح متفاوتی از دیگرگزینی را در اختیار اعضای خود قرار می‌دهند؛ مثلا کمک‌های داوطلبانه‌ی رسمی در میان اقوام عرب‌زبان خوزستان چنان با آداب و رسوم آنها در هم تنیده شده که اگر فردی از آن گروه به آن عمل نکند، ممکن است از گروه حذف شده‌ تلقی شود.

توجه به امکان دیگرگزینی متفاوت در فرهنگ‌های مختلف می‌تواند در تبیین چارچوب‌های خیریه‌ها و تعیین روال برای کمک‌رسانی کمک کند و می‌توان از قوم عرب زبان خواست که برای آموزش نیز کمک کنند همان‌طور که برای مراسم عزا و عروسی کمک می‌کنند.

مفهوم دیگری در کمک‌ها و گرایشات نوع‌دوستانه خیلی اهمیت دارد. گام اول این است که بپذیریم که دیگری با هویت ما به عنون انسان عجین شده است و همه‌ی ما به نوعی خود را در برابر دیگران تعریف می‌کنیم. بنابراین باید تلاش کنیم در کنار حفظ این چشم‌اندازها مرزهای من و دیگری را برداریم و به انسان به مثابه انسان نگاه کنیم. وقتی از نوع‌دوستی موثر صحبت می‌کنیم باید به مخاطبین بگوییم که ممکن است یک فرد غیرایرانی برای کمک محق‌تر باشد. این‌گونه چالش‌های اخلاقی سر راه مدیران خیریه‌ها و مددکاران قرار می‌گیرد. توجه به مفهوم دیگری در اختصاص دادن کمک‌ها با چشم‌اندازهای چندفرهنگ‌گرایانه آسان‌تر خواهد بود.

چندفرهنگ‌گرایی لزوما در ایران بیشتر به چشم می‌خورد یا در نقاط دیگر دنیا هم وجود دارد؟

چندفرهنگ‌گرایی با تنوع فرهنگی فرق دارد. تنوع فرهنگی یک واقعیت است و در خیلی از جوامع دیده می‌شود. چندفرهنگ‌گرایی یک گفتمان متشکل از سیاست، نظام حقوقی و افکار عمومی است؛ یعنی به فرهنگ‌ها احترام بگذاریم و آنها را شناسایی کنیم. بهترین مثال‌ها برای اجرای سیاست‌های چندفرهنگ‌گرایانه کانادا، استرالیا و نیوزیلند و تا حدی هند و مالزی هستند که می‌توان از تجربیاتشان در این زمینه استفاده کرد.

چندفرهنگ‌گرایی چه فرصت‌هایی برای خیریه‌ها می‌تواند رقم بزند؟ این موضوع را کمی شفاف کنید.

در فرهنگ ایرانی و اقوام ایرانی کار خیر کردن ریشه‌دار است و با چارچوب‌هایی سنتی در اقوام مختلف روبرو هستیم که در قالب آن افراد یک گروه یا منطقه از اعضای خود حمایت می‌کنند. نمونه‌های آن در بین عرب‌های خوزستان، آذری‌ها و بلوچ‌ها نیز دیده می‌شود که تلاش می‌کنند از همدیگر به مثابه یک کل واحد حمایت کنند.

با این نگاه می‌توان بررسی کرد در ساختارهای سنتی قومیت‌ها چگونه دوام می‌آورند و این سنت‌ها را با دانش جدید ادغام کرد و یک رویکرد بومی ساخت و به شکل موثرتری در جامعه فعالیت کرد.

چه راهکاری برای رهایی از استبداد شایستگی وجود دارد؟

کتاب استبداد شایستگی مایکل ساندل به تازگی ترجمه شده است که علاقه‌مندان می‌توانند آن را مطالعه کنند. اگر فلسفی و عدالت‌جویانه به این موضوع نگاه شود بسیاری از افراد معتقدند کار خیری که ما می‌کنیم چندان کار خیر هم نیست؛ این وظیفه‌ی ماست که قسمتی از اموال خود را بر مبنای عدالت توزیعی در اختیار بقیه قرار بدهیم. این یک تعهد و وظیفه است در قبال دارایی‌های هر فرد؛ چرا که تمام دارایی‌های یک فرد حاصل تلاش خود او نیست بلکه حاصل شانس و موقعیت نیز هست. با چنین طرز فکری دریافت کمک نگاه منفی را نیز در پی ندارد. می‌شود با اعمال سیاست‌هایی به جامعه قبولاند که نقش‌های زیادی در جامعه مهم هستند مثلا پیک موتوری‌ها در بحران کرونا در خط مقدم بودند و بدون وجود آنها زندگی ما مختل می‌شد.

چه ملاک‌ها و معیارهایی برای بررسی باید مورد توجه قرار بگیرند؟

اگر بخواهیم به طور خاص به خیریه‌های حوزه‌ی آموزش تمرکز کنیم، من معتقدم در کنار غیاب یک سرپرست موثر و امکانات مالی، باید به شاخصه‌های فرهنگی توجه کنیم. معیارها منطقه به منطقه تغییر می‌کنند مثلا دختر عرب‌زبانی که با وجود محدودیت‌های فرهنگی و قومی به مدرسه می‌رود و بعد از مدرسه مسئولیت‌های زیادی در خانواده دارد اگر نمره دوازده هم بگیرد او یک استعداد درخشان است.

 بر اساس تقسیم شاخص‌ها به شاخص‌های کلی و ملی و شاخص‌های منطقه‌ای می‌توان عمل کرد.

آیا نمونه‌های موفقی از سازمان‎‌های مردم‌نهاد سراغ دارید که توانسته باشند در عملکرد خود به تفاوت‌های فرهنگی توجه جدی داشته باشند؟

من مطالعه‌ی چندانی در این حوزه نداشته‌ام یا گزارش‌هایی که از خیریه‌ها بیرون می‌آید کمتر دیده می‌شوند و یا اصلا گزارشی وجود ندارد. اما درباره‌ی تجارب جهانی یک سری فهرست‌ها وجود دارد؛ مثلا در استرالیا ۱۰ تا از بهترین خیریه‌ها آنهایی هستند که به تنوع فرهنگی حساس هستند. روش کاربردی دیگر در تجارب جهانی خودارزیابی خیریه‌هاست؛ یعنی در استانداردها و کدهای رفتاری و اخلاقی‌ای که برای سازمان خود تعریف می‌کنند شاخص‌های فرهنگی را معرفی کنند و آنها را در اختیار مردم و ذی‌نفعان قرار دهند.

نوع‌دوستی تنها یک حس و گرایش اخلاقی نیست و در ساختار و چارچوب فکری انسان این امکان به صورت منطقی وجود دارد که هم خود را ببیند و هم دیگری را.

ندا کردونی

آیا تفاوت‌های فرهنگی می‌توانند به قدری تاثیرگذار باشند که مثلا یک شعبه‌ از یک موسسه‌ی خیریه در یک شهر بیشتر مورد استقبال قرار بگیرد و در شهر دیگر خیر؟

بله. اگر بر اساس مطالعات قومیتی به این پرسش پاسخ بدهم این به این معنا نیست که یک گروه از یک قوم کمتر نوع‌دوست هستند، بلکه ممکن است آن گروه ترجیح بدهند به خیریه‌های استان خودشان کمک کنند و بین خیریه تهران و شهر خودشان خیریه شهرشان را انتخاب کنند. در اینجا نگاه چندفرهنگ‌گرایانه خیلی کمک خواهد کرد اگر ما زبان مردم بومی یک منطقه را بدانیم و نیروهای بومی را استخدام کنیم ارتباط بهتری برقرار خواهد شد.

اگر خیریه‌های ملی به خیریه‌های بومی و محلی تبدیل شوند بهتر نیست؟

من فکر می‌کنم با توجه به اینکه خیریه‌های ملی در تهران دسترسی به امکانات بیشتر و کمک‌دهندگان قوی‌تری دارند، لزومی ندارد این کار را کنیم. ما می‌توانیم خیریه‌ای ملی داشته باشیم که مرکز اصلی آن در تهران است و دفاتری در شهرستان‌ها دارد و اختیارات تصمیم‌گیری دارند. تفکر چندفرهنگ‌گرایانه در شیوه‌ی مدیریت تاثیر می‌گذارد. علاوه بر این خیریه‌های ملی می‌توانند حامی خیریه‌های بومی و کمتر شناخته‌شده باشند. حتی می‌شود به شیوه‌های همکاری بین‌الخیریه‌ای فکر کرد.

آیا در دارالاکرام هم کارمندان و مدیران دفاتر شعب از همان شهر انتخاب می‌شوند؟

فعالیت هر شعبه ابتدا به صورت غیررسمی با نیروهای داوطلب آغاز می‌شود و بعد از یک تا دو سال فردی به عنوان مدیر از همان منطقه توسط شورای راهبردی که متشکل از اهالی همان منطقه است، انتخاب می‌شود و تا حدودی می‌توانند در چارچوب‌ کلی موسسه ملی سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی کنند.

موانع یا فرصت‌هایی که نگاه چندفرهنگ‌گرایانه ایجاد می‌کنند را می‌توانید نام ببرید؟

در خیریه‌ها ما با موانع زبانی یا نابرابری‌های ساختاری یا شبه‌ساختاری روبه‌روییم که در دریافت کمک مشکل ایجاد می‌کنند. یا مثلا هنگام وقوع زلزله، زنان برای مطرح کردن نیازها و دریافتِ کمک با مشکل مواجه می‌شوند که موضوعی فرهنگی است. دفاع نئولیبرالی از چندفرهنگ‌گرایی موضوعی مورد نقد است که می‌توان از آن استفاده کرد؛ مثلا بازارچه‌های صنایع دستی یا غذاهای محلی محبوب همگان است که می‌توانند فرصت‌ساز باشند. در صورتی که با برنامه‌ریزی پیش برویم که نوعی نگاه اقتصادی به چندفرهنگ‌گرایی است که فرصت تلقی می‌شود و اصلا بد نیست حتی اگر با نگاه منفعت اقتصادی همراه باشد. خیریه‌ها می‌توانند سرمایه‌های خود را به درآمد بیشتر اختصاص بدهند و از طریق آن درآمد کمک‌های بیشتری را ارسال کنند.

اگر ما از آزادی انسان در انتخابش صحبت می‌کنیم این آزادی در بستر فرهنگ خودش هم معنا پیدا می‌کند؛ چون این فرهنگ است که گزینه‌های انتخاب را در اختیار ما قرار می‌دهد.

خیریه‌ها می‌توانند صادرات فرهنگی داشته باشند؟

قابلیت سنتی اقوام ما در فعالیت‌های خیریه به قدری است که در یک کنفرانسی در چند سال پیش، گروهی از آلمان آمده بودند و در مورد سیستم‌های حل و فصل اختلافات اقوام مختلف تحقیق می‌کردند، آلمان جزو کشورهاییست که کمترین تنوع فرهنگی را دارد؛ با این وجود در این حوزه متخصصص تربیت کرده است. مثلا با بررسی روش سنتی حل و فصل اختلاف بین مرد بلوچ خوزستان می‌توان آن را در یک خیریه استفاده کرد و حتی آن را به یک الگوی منطقه‌ای یا جهانی تبدیل کرد.

خبر برگزاری یازدهمین نشست خیر و خرد در خبرگزاری‌های زیر منتشر شده است:

صوت کامل یازدهمین نشست خیر و خرد:

ویدئوی کامل یازدهمین نشست خیر و خرد:

لینک کوتاه مطلب:

https://alefbayefarda.ir/?p=2827

مطالب مرتبط