از اپیلاسیون تا ژست گرفتن برای دوربین
این روزها رفتارهای زیادی از روی والدین با نیت کمک به فرزندان رخ میدهد که با حقوق کودک در تناقض است. کلاسهای پشت سرهم، آموزشهای پیاپی، اصرار به ژستهای تازه جلوی دوربین موبایل و رفتارهایی که قرار است از کودکان امروز، جوانان توانمند، زیبا و باشعور بسازد؛ اینها نمونههایی از برنامههای پدر و مادرها برای کودکانشان است که سالبهسال، بیشتر میشوند و گاه عجیبتر؛ روانشناسان و فعالان حوزه کودک اما حرف دیگری دارند؛ آنها میگویند برنامهها و رفتارها میتوانند نوعی آزار جدید علیه کودکان باشند که چندان شناخته نیستند و می توان آن را به نوعی کودک آزاری مدرن نامید.
آنها هشدار میدهند هرچند که نادیدهگرفتن حقوق کودکان هرروز بهشیوهای تازه نمود پیدا میکند. ماجرا حالا حتی تا تحمل دردهایی مانند اپیلاسیون کودکهای زیر ١٠ سال رسیده است و مادرانی با نیت آیندهنگری، دختران خردسال خود را به آرایشگاهها میبرند و توجیه فرزند را تا جایی پیش میبرند که درد و رنج این کار را هم تحمل میکند. آزارهای امروزی کودکان چیست و چگونه میتوان با آنها مقابله کرد؟
خاله توروخدا یواش
سراغ هر آرایشگاهی را بگیرید، از مشتریان کودک خود میگویند و به نظر میآید اپیلاسیون دختربچهها کمکم به موضوعی رایج در ایران تبدیل میشود. تماس خبرنگار «شهروند» با آرایشگاههای مختلف هم این موضوع را ثابت میکند و کمتر آرایشگاهی پیدا میشود که متصدی یا مسئول آن بههردلیلی با اپیلاسیون کودکان مخالفت کند
مدیر آرایشگاهی در خیابان کریمخان دراینباره میگوید که «اپیلاسیون دختربچهها به تازگی مد شده و مادرها دختربچههایشان را برای اپیلاسیون میآورند. بعضی از بچهها از این کار استقبال میکنند، اما بعضی از آنها کمی ترس دارند و خجالت میکشند»
آنطور که مدیر این آرایشگاه زنانه میگوید آرایشگرها یا والدین راهی برای درد کمتر هم پیدا کردهاند: «یکی از راهکارها این است که قبل از اپیلاسیون از کرمهای بیحسی استفاده میکنند یا برای اینکه خجالت نکشند یک نفر کنارشان میایستد تا حواسشان پرت شود. بیشتر این دختربچهها برای اپیلاسیون دست و پا و کمر مراجعه میکنند، اغلب مادرشان روی این مسأله حساسیت دارند، اما بیشتر بچهها خودشان بعد از اپیلاسیون خوششان میآید». مسئول اپیلاسیون آرایشگاهی در نیاوران هم میگوید که محدودیتی برای مراجعهکنندگان ندارد، اما کمتر دیده میشود که افراد زیر ۱۲سال مراجعه کنند: “کار ما این است و سعی میکنیم نیاز هر مراجعهکنندهای را به بهترین شیوه ممکن رفع کنیم، اما معمولا بالای ۱۲سال مراجعه میکنند”
آنطور که مدیر این آرایشگاه میگوید، همکارانش تلاش میکنند کودکان درد کمتری تحمل کنند: بچههای ما همه کاربلد و مهرباناند. اگر بچه ۱٣-۱٢ ساله هم مراجعه کند، سعی میکنیم با وسایل او را سرگرم کنیم یا از کرمهایی استفاده کنیم که دردی تحمل نکند. کرمهای بیحسی هم داریم. آرایشگری بهنام «زهره» هم درباره تعداد مراجعهکنندگانش میگوید: ٦-٥ موردی داریم و معمولا مامانها میآورند و میگویند نمیخواهیم شبیه ما بشوند و به همین دلیل خودمان آنها را قانع میکنیم که بیایند آرایشگاه؛ ممکن است بچهها گریهشان بگیرد، ولی مامانها اصرار دارند که برای آیندهشان خوب است.
بعضی وقتها هم بچهها مثلا وسط کار میگویند خاله تورو خدا یواش. بعضی بچهها هم هی اصرار میکنند که حداقل آرامتر که درد کمتری تحمل کنیم.
در این بین البته چند آرایشگاه در پاسخ به «شهروند» از مخالفت خود با چنین موضوعی میگویند. «مرجان» سالهاست اپیلاسیون کار میکند، اما هیچوقت برای دختربچهها این کار را انجام نداده، چون معتقد است «این کار برای پوست آنها درست نیست و به نوعی کودک آزاری مدرن محسوب می شود».
“دنیا” هم اپیلاسیونکار یکی از آرایشگاههای بلوار فردوس است که دراینباره میگوید: «گناه داره من دلم نمیاد، چطور دلشون مییاد. این کار رو نکنید، چون خیلی برای بچه زوده. من برای بچههای ١٦-١٥ ساله هم میگویم زود است، چه برسه به دختر بچه ١٠-٩ ساله. اصلا اپیلاسیون براشون خوب نیست، امکان داره مویرگهای پوستشون پاره شه. بعضی قسمتهای حساس بدن هم ممکنه به غدد و مویرگها آسیب برسونه و اصلا کار درستی نیست».
کاربران ایرانی شبکههای اجتماعی هم از تجربههای خود در این زمینه نوشتهاند. پیش از این، «نسرین» نوشته بود: «در آرایشگاهی در شمال تهران تعریف میکردند که یک خانم دختر ۱۰ سالهاش را برای اپیلاسیون میاره. طفلی بچه هر بار به این کار تن میداد، ولی کلی گریه میکرد. بهشون گفتم این کودکآزاریه (کودک آزاری مدرن)، به جای اینکه یادش بدهند بدن خودش را دوست داشته باشه، به این شکنجه تن میداد.» کاربری به نام «آیسان» هم در مخالفت با این موضوع نوشته است: «درد وحشتناک و خطرات بهداشتی و سلامتی اپیلاسیون حتی برای یک انسان بزرگسال هم بسیار عذابآور و غیرانسانیه چه برسه برای یک کودک. ظاهرا با گروه جدیدی از مادران/ زنان به ظاهر مدرن و شیک، اما از درون پوسیده و بیمغز روبهروییم که ادعای تجدد دارند»
«از حال رفته» هم از رایجشدن اپیلاسیون کودکان نوشته است: «رفتم دنبال دخترک؛ پریشون و عصبانی بود، تا ازش حرفی بشنوم مدیر استخر پرید جلو” ببخشید، من به دخترتون جسارت کردم گفتم بره اپیلاسیون. ما خودمون خانوادگی تموم دخترامونو از ١٠ سالگی میبریم یا اپیلاسیون یا لیزر… حیفه، تو هم ببر، نذار دیر بشه» او ادامه داده است: «مادرای دیگه یکییکی در مقام دفاع گفتن آره خیلی خوبه. لااقل این طفلکا راحت شن. جلوی اونا برای رو کم کنی گفتم: خودش هر جور راحت بود، به من ربطی نداره.» مشابه این تجربه را کاربران دیگری هم بیان کردهاند و البته بسیاری از آنها چنین رفتاری را آزار مدرن کودکان دانستهاند.
رو به دوربین ژست بگیر شعر بخوان
تعداد زیادی از کودکان ایرانی حالا در شبکههای اجتماعی و بهویژه اینستاگرام، صفحه مخصوص بهخود دارند که البته توسط والدین مدیریت میشود. بعضی از آنها که از دوران کودکی خود عکس چندانی ندارند، سعی میکنند برای فرزند خود جبران کنند و از ماه به ماه و سال به سال بزرگ شدنش تصویر ثبت کنند و با دیگران به اشتراک بگذارند.
علاوه بر این، والدینی هم تلاش میکنند زیبایی، خوشسخنی یا رفتارهای متفاوت دیگر کودک خود را با دیگران به اشتراک بگذارند و حالا صفحات پربینندهای هم ساختهاند. «مهسا» مدیر یکی از این صفحات است که تصاویر و فیلمهایی از فرزند خود و دیگر کودکان فامیل منتشر میکند. او البته چنین رفتارهایی را عادی و درست میداند: «واقعیت این است که بچههای امروز خیلی شیرین و باهوشاند. دنیای بچهها هم دنیای زیبایی است.
خبری از دروغ و دغل در آن نیست.
صفحه من همین موارد را تولید میکند و روحیه بینندگانش را تغییر میدهد. خیلیها پیام میدهند و این موضوع را میگویند. همین برای من کافی است». او میگوید که انتشار تصاویر بچهها یا رفتارها و ژستهایشان جلوی دوربین، تعارضی با حقوق کودک ندارد: «همه ما در دوران کودکی کتک خوردهایم، آسیب دیدهایم و بسیاری از خواستههایمان برآورده نشده است. آسیب، این رفتارهاست، نه اینکه از رفتار کودکان فیلم بگیریم یا منتشر کنیم. ما که بهزور از آنها فیلم نمیگیریم».
علاوه بر صفحاتی که به کودکان و تصاویر و ویدیوهای آنها اختصاص دارد، والدین زیادی هم در شبکههای اجتماعی، تصاویر فرزندان خود را منتشر میکنند. «مرتضی» پدر یکی از این بچههاست و میگوید فکر نمیکند کار نادرستی باشد: «ببین! ما که نمیتوانیم از بچه بپرسیم عکست را منتشر کنیم یا نه. بچه که قدرت تشخیص ندارد. بچه یکی دو ساله هم که اصلا نمیتواند حرف بزند. یعنی ما باید تشخیص دهیم و خب بهتر است که تصاویری نادرست منتشر نکنیم».
مشابه این دلایل را میتوان از والدین دیگری هم که روزانه به انتشار تصاویر و فیلمهای فرزندان خود مشغولند، شنید. آنها که تلاش میکنند زیبایی، خوشسخنی یا هر رفتار جذاب فرزند خود را به نمایش بگذارند یا حتی از کودکان میخواهند رفتاری برای ضبط فیلم یا عکس انجام دهند.
کلاس، کلاس و باز هم کلاس
«محمدرضا سرگلزایی» روانپزشک پیش از این و در یادداشتی با عنوان «لطفا به کودکانتان رحم کنید» با اشاره بهرابطه مستقیم والدین و مدارس و تاثیرگذاری این دو نهاد بر روند تربیت کودکان، نوشته است: «به گمان من در این چرخه معیوب، مدرسه و خانواده هر دو در عین حال که نقش جلاد را به عهده دارند، نقش قربانی را هم به دوش میکشند. معلمان و مدیران این مدارس هم میگویند این الگو محصول توقعات خانوادههاست؛ خانوادههایی که انتظار دارند فرزندانشان در کنکور تیزهوشان یا در امتحان ورودی سایر مدارسِ گرانقیمتِ پرآوازه قبول شوند و اگر مدارس در جهت این توقعات پیش نروند، رقبای آنها گوی سبقت را میربایند.
بنابراین پدران و مادران، معلمان و مدارس را تحت فشار میگذارند و مدارس و معلمان هم متقابلا پدران و مادران را! به این دلیل است که میگویم خانواده و مدرسه، هم نقش جلاد را بازی میکنند و هم نقش قربانی را؛ تنها کسانی که قربانی بیگناه این نظام تفاخر، رقابت کور و نمایش تظاهر و ریاکاریاند فرزندان ما هستند که بیماریهای فرهنگی و اجتماعی ما، حال و آینده آنها را به تاراج میبرد».
شما مالک کودکان نیستید
آنچه آزارهای مدرن و کمتر شناخته شده کودکان را به یک مسأله تبدیل میکند، ظاهر دلسوزانه این آزارها است و در این موارد کمتر اثری از خشونت عریان دیده میشود. والدین و اطرافیان کودک بر اثر آنچه آیندهنگری یا دلسوزی میدانند، رنجی را به کودک تحمل میکنند و آنطور که روانشناسان اجتماعی میگویند، کمتر به عواقب این رنج فکر میکنند. «فرشید یزدانی» کارشناس حوزه رفاه و سیاستگذاری اجتماعی و فعال حقوق کودکان معتقد است که این آزارهای مدرن از نگاه کالایی و بازاری حاکم بر جامعه نشأت میگیرد.
او درباره شرایط کلی جامعه امروز ایران و رعایت حقوق کودکان به «شهروند» میگوید: «شرایط وضع کودکی در ایران بسیار بغرنج است و عملا جامعه ما تبدیل به جامعهای بدون کودکی شده است و جامعه بدون کودکی جامعهای درحال کماست.
رویکردی در حوزه کلان و عمومی کشور وجود دارد که به حوزه کودکان هم وارد شده است؛ رویکرد بازارمحورِ خودتنظیمگری؛ وقتی نظام اقتصادی به سمت نگاه سرمایهمحوری میرود که در آن انسان در حاشیه است، روی هر موضوعی نگاه بازاری حاکم میشود». او درباره آزارهای تازه باب شده درباره کودکان هم میگوید: «هر موردی که به توانمندی کودکان آسیب بزند و باعث شود که زندگی معمول خود را نداشته باشند و در آنها آشفتگی روحی ایجاد کند یا حتی اعتماد به نفس کاذب ایجاد کند، کودکآزاری محسوب میشود.
اینکه بچه مجبور شود روحیه بزرگسال بگیرد (مثلا بچه را مجبور کنند کتاب بنویسد) یا با نیت کمک به آینده دردی و رنجی به کودک تحمیل کردن، آسیب است. اینکه بچه دو ساله را در موقعیتهای مختلف قرار میدهند و از او تصویر برای اینستاگرام ثبت میکنند، نادیدهگرفتن ابتداییترین حقوق یک کودک است».
یزدانی درباره ریشه و عامل کودک آزاری های مدرن که بهنظر میآید از سر دلسوزی والدین هم ایجاد میشود، میگوید: “پدر و مادر فکر میکنند که مالک کودکاند درحالیکه والدین مسئول کودکاند و نه مالک او”؛ کودک، ابزاری برای رفع نیازهای احساسی و عاطفی والدین نیست و این موضوعی است که باید مورد توجه جدی قرار بگیرد
کودک نباید ابزاری برای رفع خواسته شهرت، دیدهشدن و… شود». اما چرا والدین امروز ایران، تا این اندازه به آیندهنگری درباره کودکان میاندیشند که زمینهساز کودکآزاری شود؟ این فعال حوزه کودکان در پاسخ به این پرسش از نگاه ابزاری بعضی والدین به کودکان خود میگوید: «انسانها شکستهای خود را میخواهند بهوسیله کودکان حل کنند. آنها برای رسیدن به احساس خوشبختی و با نیت رفع آرزو و حسرتهای کودکیِ خود با بچه چنین برخوردی میکنند. اینکه بچه را در تابستان در شش کلاس ثبتنام میکنند از همین نگاه، نشأت میگیرد. یک مناسبات سالم میگوید نباید نیازهای سرکوبشده خود را به کودک اعمال کرد».
راهحل و شیوه مقابله با چنین آزارهای کودکان چیست و چگونه میشود مانع از چنین فشارهایی به ۲۵ درصد جامعه ایران یعنی کودکان شد؟ یزدانی در پاسخ به این پرسش از لزوم آموزش فرزندپروری میگوید: «خانوادههای ما آموزش فرزندپروری ندارند و تا زمانیکه این آموزش رخ ندهد، هر روز شاهد آزارهای تازه خواهیم بود.
پیش از ازدواج، موقع ثبت ازدواج است و پیش از فرزندآوری باید به والدین آموزشهایی داده شود و باید آموزشهای ابتدایی اجباری شود». او درباره آزار تازه مد شده اپیلاسیون کودکان هم از نگاه بازاری حاکم بر جامعه میگوید که به حوزه کودک هم مانند دیگر حوزهها وارد شده است: «این نگاه و این سبک و در حالت کلی، فرهنگ آرایشگری از فرهنگ مردسالاری جامعه ما و نمایشی که در زنان وجود دارد، ایجاد میشود. اپیلاسیون کودک ۱٢-۱٠ ساله محصول نگاه بازاری است که نگاهی کالایی به زن دارد و این نگاه از طرف مادر به دختر هم اعمال میشود.
بازار آرایشگری که در ایران خیلی رواج دارد از نگاه بازاری و کالایی به زن و همچنین فرهنگ نمایشگری در ایران نشأت میگیرد که از کودکان هم در این بین بهعنوان کالا استفاده میشود و قطعاً کودکان در آینده از این مورد بیشتر رنج خواهند برد تا مشکلی که ممکن است از اپیلاسیون نکردن ایجاد شود».
(روزنامه شهروند)
بیشتر بخوانید : کودک آزاری چیست
اقدام فوری مرجع قضایی علیه یک مورد ازدواج کودک و مستندات حقوقی آن
در پی انتشار فیلم ازدواج یک مرد بزرگسال با یک دختربچه در یکی از استانهای جنوبی کشور و واکنشهای گسترده به این موضوع، مرجع قضایی ورود پیدا کرد و این امر را برخلاف مقررات کشور دانست.
دستیار حقوق شهروندی معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری در واکنش به خبر ازدواج کودک ۱۱ ساله با پسر ۲۲ ساله گفت: طبق قوانین موجود عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سالگی، مطابق مقررات ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی مصوب سال ۸۱ مجمع تشخیص مصلحت نظام ممنوع است مگر با شرط رضایت و اجازه ولی قهری (پدر یا جد پدری) و اجازه دادگاه با صدور حکم و با رویکرد و احراز «مصلحت کودک» زیر ۱۳ سال سن؛ در غیر اینصورت چنین ازدواجهایی بدون مجوز دادگاه براساس مصلحت کودک در امر ازدواج، مشروعیت قانونی ندارد
بنابر اظهارات وی، در نقاطی از کشور مشاهده میشود که بهلحاظ شرایط قانونی یادشده و ضرورت اخذ اجازه دادگاه، خانوادهها و خواستگاران، قانون را دور میزنند و مقدمات ازدواج شرعی غیر رسمی و گاه صیغه موقت کودک زیر ۱۳ سال را فراهم میکنند. در موارد کودک همسری زیر ۱۳ سال بدون اجازه و حکم دادگاه، اجازه ولی قهری کودک کافی نیست و رخداد عقد ازدواج در شناسنامه طرفین و در دفاتر رسمی ازدواج ثبت نمیشود.
در چنین مواردی، دخترکان، بازنده و متضرر اصلی هستند زیرا اگر از سوی شوهر رها شوند یا مدت صیغه تمام شود یا مورد خشونت شوهر قرار گیرند یا هر نوع موردی که زن نیاز به مراجعه به دادگاه داشته باشد باید در ابتدا سیر طولانی دعوی اثبات زوجیت و الزام شوهر به ثبت واقعه نکاح را علیه شوهر در دادگاه به نتیجه مثبت برسانند سپس به دنبال حقوق خویش اقدام قضایی کنند.
وی همچین تاکید کرد: هردو عمل یاد شده از سوی مردان (ازدواج با دخترکان زیر ۱۳ سال بدون رعایت دو شرط مذکور و در موارد عدم ثبت رسمی وقوع ازدواج) دارای جنبه جزایی و جرم است.
سجادی در ادامه با بیان اینکه این ممنوعیتها دارای ضمانت اجرایی حقوقی و کیفری است، اظهار کرد: از حیث ضمانت اجرای حقوقی، ازدواج با کودک بدون اجازه ولی قهری و اجازه دادگاه از سوی دادگاه خانواده محل مربوطه حکم به بطلان داده میشود. در این مورد در سال ۶۳ رای وحدت رویه نیز از سوی هیئت عمومی قضات دیوانعالی کشور صادر شده است.
همچنین از حیث ضمانت اجرای کیفری نیز مطابق ماده ۵۰ قانون حمایت خانواده مصوب سال ۹۱، مردی که بدون رعایت شرایط قانونی یاد شده با دختر زیر ۱۳ سال ازدواج کند، تحت تعقیب جزائی قرار میگیرد و به حبس درجه شش (بیش از شش ماه تا دو سال) محکوم میشود همچنین چنانچه در عمل زناشویی، کودک بهنقص عضو یا مرض دائم مبتلا شود، شوهر به حبس درجه پنج (بیش از دو تا پنج سال) محکوم میشود و چنانچه عمل زناشویی منجر به فوت کودک شود علاوه بر پرداخت دیه به حبس درجه چهار (بیش از 8 تا 10 سال حبس) محکوم میشود.
در چنین ازدواجهایی معمولاً والدین کودک نیز مقصرند زیرا اذن و اجازه عقد نکاح کودک خود را دادهاند. در این صورت پدر، مادر، سرپرستان قانونی طفل و یا اشخاصی که قانون حضانت کودک را به آنها سپرده است، حسب مورد به حبس تعزیری درجه ۶ (بیش از شش ماه تا دو سال) محکوم میشوند.
وی در ادامه درباره مجازات عاقد عقد ازدواج کودک نیز اظهارکرد: در عقد کودک، عاقدی که عقد نکاح را برگزار و صیغه شرعی ازدواج را جاری میکند به حبس تعزیری درجه ۶ مذکور، محکوم میشود همچنین از آنجاییکه ثبت رسمی وقایع ازدواج و نیز امرطلاق، فسخ نکاح و رجوع به جهت حفظ کیان خانواده و نظم عمومی و حمایت از زنان و کودکان در دفاتر رسمی ازدواج و طلاق، اجباری است، شوهر وظیفه قانونی دارد که برای اثبات هر یک از وقایع فوق برحسب مورد، اقدام کند، در غیر اینصورت، شوهر تحت تعقیب قرار میگیرد و طبق ماده ۴۹ قانون حمایت از خانواده، مصوب سال ۹۱، ضمن الزام به ثبت واقعه به پرداخت جزای نقدی درجه ۵ (از ۸۰ میلیون ریال تا ۱۸۰ میلیون ریال) یا حبس درجه هفت (از ۹۱ روز تا شش ماه) محکوم میشود. این مجازات، سابق بر این نیز در مقررات قانون مجازات اسلامی سال ۷۵ مورد پیشبینی قرار گرفته بود.
دستیار حقوق شهروندیِ معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری در ادامه، ضمن ذکر چند نکته در اینباره اظهارکرد: در جرائم مذکور زوجه (چه بالغ چه غیر بالغ و چه راضی به امر ازدواج زودهنگام و یا ازدواج غیررسمی) به هیچ وجه تحت تعقیب جزایی قرار نمیگیرد همچنین به موجب قانون جرایم فوق الذکر غیر قابل گذشت است یعنی دادستان عمومی و انقلاب محل وقوع جرم اختیار دارد بدون شکایت شاکی خصوصی به محض اطلاع از وقوع ازدواج وارد عمل شود و شوهر و در مواقعی پدر، مادر و اشخاصی که قانون حضانت کودک را به آنها سپرده شده و یا سرپرست قانونی کودک، دخیل در وقوع جرم را تحت تعقیب قرار دهد. لذا تعقیب و مجازات این گونه ازدواجها حتی با رضایت زوجه (کودک) و خانواده وی متوقف نمیشود زیرا جرایم فوق از جرایم عمومی، محسوب میشود و غیر قابل گذشت است.
سجادی همچنین به برخی آسیبهای دیگر و سوءاستفادههای احتمالی در چنین مواردی پرداخت و گفت: باید فرصت سوءاستفاده جنسی احتمالی برخی بیماران روانی پدوفیلیا (میل جنسی به کودکان) که گاه در قالب ازدواجهای عرفی و شرعی به سمت کودکان میروند را از بین ببریم و برای همه کودکان که سرمایههای انسانی آینده کشور اسلامی هستند، امنیت روانی، جنسی، جسمی، تحصیلی و رشد و شکوفایی ایجاد کنیم و آگاهی و فرهنگ غنی اسلامی را در مورد کودکان به جای برخی عرف سنتی به درون خانوادهها از طریق صدا و سیما منتقل کنیم تا کودکان بدانند درون خانواده جای امنی برای رشد آنان است.
شایان ذکر است رئیس دادگستری شهرستان بهمئی در کهکیلویه و بویراحمد گفت: براساس اظهارات طرفین، عقد موقت جنجالی اخیر، صرفا جهت ایجاد محرمیت بوده تا شش سال آینده عروسی انجام شود و طرفین تعهد دادهاند که بعد از رسیدن به سن قانونی با اخذ مجوز دادگاه اقدام به عقد کنند.
به گفته او به موجب ماده ۵۰ قانون حمایت خانواده مصوب سال ۹۱ ناظر به ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی، در ماجرای ازدواج دختر کمتر از ۱۳ سال بدون اخذ مجوز از دادگاه، علیه عاقد و زوج و پدر زوجه به دادسرای عمومی انقلاب و ویژه روحانیت اعلام جرم شده است.
رانندگی در کودکی ممنوع، ازدواج آری!
با بررسی دقیق مسأله کودک همسری متوجه میشویم اکثریت قریب به اتفاقی که درگیر این مسأله بودند بهویژه زنان بهدلیل فقر و مشکلات اقتصادی شدید، ناچار به ازدواج شدند و در سنین بسیار پایین بدون خواست و علاقه قلبی وارد زندگی زناشویی شدند.
به اعتقاد من چنانچه نوع نگاه به این مقوله تغییر کند و مسئولان این حوزه متوجه باشند که آمار بالایی از این ازدواجها بهدلیل محرومیت اقتصادی است مسأله زودتر حل خواهد شد. شاید با مثالی بتوان راحتتر قضیه را شفافسازی کرد. زنی را فرض کنیم که همسرش را بهدلایلی از دست میدهد و چهار فرزند دارد و از قضا از میان آنها فرزند بزرگتر هم دختر است، هنگامیکه همسرش فوت میکند، دختر او به سن 11 سالگی رسیده است و بهعنوانی میتوان گفت که یتیم میشود.
پس از مرگ سرپرست خانواده، مادر نمیتواند سرپناه فرزندان خود را حفظ کند و به زندگی ادامه دهد و برای امرار معاش به مشکل برمیخورد. در این هنگام، اولین کاری که بهذهنش میرسد، شوهر دادن دخترش است.
با دریافت مبلغی ناچیز دختر را به عقد مردی درآورده تا بتواند زندگی خود و دیگر فرزندان را نجات دهد و از آنها محافظت کند. بحث خرید و فروش کودک و دریافت شیربها میتواند در بیشتر نمونهها، زندگی سایر افراد خانواده را نجات دهد. این مسأله بین پدران معتاد هم بسیار مرسوم است و کم نیستند پدرانی که بهازای دریافت مواد مخدر یا به ازای کالاهایی که در زندگی آنها میتواند مؤثر و باارزش باشد با دریافت مبلغ ناچیزی از دختران خود میگذرند. با بررسی جامعه هدف درمییابیم که اکثریت قریب به اتفاق این افراد، ترک تحصیل میکنند. وقتی که سن آنها هم بالاتر میرود دچار افسردگی شدید میشوند. در گزارشها و پژوهشهایی که در زمینه زندگی این افراد شده به این نتیجه رسیدهایم که بهشدت از نظر روحی بههم ریخته و نیازمند رواندرمانی هستند. اکثریت این افراد به خودکشی فکر کرده و برخی از آنها حتی اقدام به خودکشی کرده بودند.
عروسهای کوچک، جزو دستهای هستند که بیشتر در حاشیهها زندگی میکنند و امکان اینکه از خانه همسر بتوانند بیرون بیایند ندارند و یک عمر بهناچار زندگی مشترک را تحمل میکنند و در عین حال هم آسیبهای روحی آنها هر روز از روز قبل بیشتر میشود و بخشی از این افراد هم که اندکی سواد یا دانش ریاضی دارند درگیر طلاق میشوند و دقیقاً برخلاف آنچیزی که منتقدین طرح میگویند، آمار طلاق و فساد در افرادیکه در سنین پایین ازدواج میکنند، بیشتر است. همین چند روز پیش شاهد بودیم دختری که در 11 سالگی ازدواج کرده بود و اکنون 16 سال دارد هنوز به مدرسه اطلاع نداده که متأهل است چون مدرسه به محض مطلع شدن او را اخراج میکند. این کودک امروز متأهل است ولی دوست دارد با جوانی که هم سن و سال خودش است، ازدواج کند.
چنین مواردی چنانچه دنبالهدار شود، بهطور جدی میتواند قتلهای ناموسی را رقم بزند. ما به یک کودک 16 ساله اجازه نمیدهیم که رانندگی کند و باید به 18 سالگی برسد تا صلاحیت دریافت گواهینامه رانندگی را داشته باشد و بههمین کودک به یکباره گفته میشود که باید ازدواج کند و قاضی هم در برخی موارد حکم میدهد و ازدواج صورت میگیرد. مشکل اینجاست ما کودکی و سن کودکی را بهرسمیت نمیشناسیم و نمیدانیم کودک وقتی از بازی کردن محروم میشود و از دنیای کودکی دور میشود، دچار چه مصائب، مشکلات و معضلاتی میشود. آیا این امر یک نوع کودک آزاری مدرن نیست ؟
تقریر: سام بوربور، فعال حوزه کودک
اطمینان دارم که هیچکدام از مخالفان طرح، چنانچه دختربچهای 13 ساله داشته باشند، حاضر نمیشوند که فرزندشان برای خرید کردن از نقطهای به نقطه دیگر شهر برود و احساس میکنند که فرزند آنها هنوز کودک است و توان این را ندارد که بهتنهایی خرید انجام دهد. همان کودکی که نمیتوان از او انتظار خرید کردن را بهتنهایی داشت یا از او توقع کار کردن نمیرود و حتی در بانک هم به آن کودک اجازه انجام هیچ معاملهای داده نمیشود، چطور میتواند ازدواج کند و وارد زندگی مشترکی شود؟ ازدواجی که در آن به طور کامل از کودکی کردن محروم شده و به یکباره به فرد بزرگسالی تبدیل شود که ممکن است او را درگیر مسائل گوناگونی کند که فرزندآوری هم یکی از آنهاست. چطور یک کودک میتواند برای کودکی دیگر مادری کند؟
(روزنامه ایران)
دانشآموزان فقیر، قربانی نظام طبقاتی آموزش کشور
افشای حقیقتی تلخ بر اساس آمار کنکور
نفرات برتر کنکور از مدارس خاص و غیردولتیها هستند و باز هم جای مدارس دولتی خالی است اما این آمار، هشداری است نسبت به نظام طبقاتی آموزش کشور که حالا دانشگاهها و رشتههای برتر را هم از آن طبقات خاص جامعه میکند.
وقتی میگوییم تلاش برای ارزانتر تمام شدن ادارۀ آموزش و پرورش، این حرف، مدارس دولتی را هدف قرار داده است و نابرابری آموزشی را بازتولید میکند.
قربانی این ماجرا، دانشآموزان طبقات پایینتر جامعه هستند. حالا باید مصداق عینی آنرا با انتشار نتایج کنکور مشاهده کرد و امسال نیز همانند سالهای قبل با اعلام اسامی نفرات برتر کنکور 98 یکبار دیگر اثبات شد که تمام آنها، دانشآموزان مدارس خاص از سمپاد تا نمونه دولتی یا غیردولتی هستند و باز هم دست مدارس دولتی خالی است. در این گزارش میخواهیم بدانیم: چهتعداد از نفرات برتر کنکور امسال، دانشآموز مدارس دولتی و چهتعداد از مدارس خاص و غیردولتی هستند؟! در جدولهای زیر مدارس نفرات برتر کنکور 98 را میتوانید مشاهده کنید:
نفرات اول تا پنجم گروه آزمایشی علوم ریاضی
علیرضا سخایی راد رتبه اول | مدرسه سمپاد شهید بهشتی اهواز |
محمدصادق مجیدی یزدی | مدرسه ماندگار البرز |
دانا افاضلی | مدرسه غیردولتی |
آریا جلالی | مدرسه سمپاد شهید بهشتی لاهیجان |
علی عباسی | مدرسه سمپاد شهید بهشتی شهرکرد |
نفرات اول تا پنجم گروه آزمایشی علوم تجربی
ایزدمهر احمدینژاد | مدرسه غیردولتی |
محسن راستکار | مدرسه سمپاد علامه طباطبایی تبریز |
فرهنگ امیری | مدرسه سمپاد شهید دستغیب شیراز |
رسا ظفری | مدرسه سمپاد شهید مدنی تبریز |
محمدرضا ارشدی صوفیانی | مدرسه سمپاد شهید مدنی تبریز |
نفرات اول تا پنجم گروه آزمایشی علوم انسانی
فاطمه شبخیز | مدرسه سمپاد فرزانگان لار |
مریم اسماعیلی | مدرسه سمپاد فرزانگان1 تهران |
امین ایمانپور | مدرسه سمپاد شهید مدنی تبریز |
سیده آمنه موسوی لقمان | مدرسه نمونه دولتی حضرت آمنه بهار |
علی حاجیان | مدرسه نمونه دولتی شهید نصیری لار |
برایناساس میتوان گفت که بیش از 70 درصد رتبههای برتر کنکور امسال در رشتههای ریاضی، تجربی و انسانی دانشآموزان مدارس سمپاد هستند، سهم غیردولتیها 14 درصد و نمونه دولتیها 13 درصد است؛ 46 درصد نفرات برتر کنکور سراسری امسال، تهرانی هستند، کمترین تعداد تهرانیها در رشته علوم تجربی و بیشترین تعداد در رشته هنر است؛ البته این آمار مربوط به 10 نفر اول رشتههای ریاضی و فنی، علوم تجربی، علوم انسانی و 5 نفر اول رشتههای هنر و زبان است.
ازدواج کودکان در کشورهای مختلف، چالش جهانی
خبرگزاری دانشجویان ایران، نسبت به گزارش یونیسف در مورد وضعیت ازدواج کودکان (که یک نوع کودک آزاری مدرن است) در مناطق مختلف جهان توجه نشان داد و در این مورد، اینفوگرافیک (دادهنمایی تصویری) ارائه نمود. برابر گزارش یونیسف، از سال ۲۰۱۰ تا پایان ۲۰۱۷ میلادی حدود ۳۸ درصد دختران و پسران مناطق جنوبی صحرای آفریقا پیش از ۱۸ سالگی ازدواج کردهاند. این رقم در کشورهای آمریکای لاتین و حوزه دریای کارائیب ۲۵ درصد، در جنوب آسیا ۱۸ درصد، در خاورمیانه و شمال آفریقا ۱۷ درصد و در اروپای شرقی و آسیای مرکزی ۱۱ درصد است. ازدواج کودکان در دیگر نقاط جهان، کمتر از یکدرصد است. شایان ذکر است حتی در برخی کشورهای صنعتی، مانند آمریکا نیز ازدواج کودکان در برخی ایالات، هنوز رسمیت دارد که فعالان حقوق کودک برای لغو آن فعالیتهای مختلفی را معمول میدارند.